درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمات سیزده گانه/مقدمه چهارم /استعمال لفظ در لفظ

 

الرابع: لا شبهة في صحة إطلاق اللفظ و إرادة نوعه‌ به كما إذا قيل: ««ضرب» - مثلا - فعل ماض» أو صنفه كما إذا قيل: ««زيد» في «ضرب زيد» فاعل» إذا لم يقصد به شخص القول أو مثله كـ«ضرب» في المثال فيما إذا قصد.

مقدّمه: تا بدینجا سه امر از امور سیزده گانه ای که بعنوان مقدّمه مطرح گردیده است، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. اکنون مصنّف بحث خود را در امر چهارم که مربوط به مسأله استعمال لفظ در لفظ است، پیگیری می کنند.

(الرابع)

تحریر محلّ بحث این است که هرگاه لفظی بکارگرفته می شود؛ یا از آن لفظ معنا اراده می شود خواه معنای موضوع له باشد که از آن به استعمال حقیقی یاد می شود و خواه معنای غیرموضوع له باشد که از آن به استعمال مجازی یاد می شود و یا از آن لفظ معنا اراده نمی شود بلکه نوع لفظ یا صنف آن یا مثل آن و یا شخص آن اراده می شود که بعضی از اصولیون مانند حضرت امام «ره» از این مبحث به «استعمال اللفظ فی اللفظ»[1] یاد می نمایند.

بنابراین استعمال لفظ بدون اراده معنا از آن بر چهار صورت تصوّر می شود:

    1. اطلاق لفظ و اراده نوع آن

    2. اطلاق لفظ و اراده صنف آن

    3. اطلاق لفظ و اراده مثل آن

    4. اطلاق لفظ و اراده شخص آن.

(لا شبهة...)

بیان تفصیلی اقسام مذکور:

    1. اطلاق لفظ و اراده نوع آن؛ هرگاه متکلمی لفظی را بکار بگیرد و نوع آن لفظ را اراده نماید. به عبارتی متکلّم با آوردن یک لفظ، کلّی طبیعی آن لفظ را در ذهن حاضر نماید مانند اینکه بگوید: «زید لفظ» یا «زید ثلاثی» و مراد او این است که لفظ «زید» در کلام هر متکلّمی و با هر کیفیّتی که باشد، عنوان لفظ بر آن صادق است و حتّی خود این «زید» که از دهان متکلّم خارج می شود نیز عنوان لفظ بر آن صادق است.

قطعا چنین استعمال و بکارگیری صحیح می باشد و مانعی از آن وجود ندارد لذا مصنف می فرماید: «لا شبهة فی صحّة اطلاق اللفظ و ارادة نوعه به کما إذا قیل:««ضرب» - مثلا - فعل ماض».

البته به این مثال مصنّف ایراد وارد کرده اند؛ زیرا اگر بگوییم: ««ضرب» فعل ماض» و لفظ را اطلاق و نوع آن را اراده نماییم، شامل خود آن نمی شود چون «ضرب» در جمله مذکور اسم می باشد نه فعل به همین جهت مانند محقّق خوئی «ره» مثال به «زید لفظ أو ثلاثی» آورده و می فرمایند: «و أمّا القسم الثانی و هو ما اذا اطلق اللفظ و ارید منه نوعه کما اذا قیل: «زید لفظ أو ثلاثی» و ارید به طبیعیّ ذلک اللفظ...»[2] .

    2. اطلاق لفظ و اراده صنف آن؛ هرگاه متکلّمی لفظی را بکارگیرد و صنف آن لفظ را اراده نماید. به عبارتی متکلّم با آوردن لفظ، عنایت و توجّهی به آن لفظ در جمله ای که خودش ذکر می نماید، ندارد بلکه نظر او وسیع است و آن جمله را از هر متکلّمی که صادر شود، شامل می گردد مانند اینکه بگوید: «زید» در جمله «ضرب زید» فاعل است و مراد او این است که لفظ زید هرگاه بعد از فعل «ضرب» واقع گردد، از هر متکلّمی که صادر شود، عنوان فاعل بر آن صادق است لذا شامل زید در جمله «زید ضرب» که از عنوان مبتدا برخوردار است نمی شود ولی شامل تمام زید هایی که بعد از «ضرب» واقع شوند می شود.

قطعا چنین استعمال و بکارگیری نیز صحیح می باشد و مانعی از آن وجود ندارد لذا مصنف می فرماید: «أو صنفه کما اذا قیل: ««زید» فی «ضرب زید» فاعل» اذا لم یقصد به شخص القول» یعنی «لا شبهة فی صحّة اطلاق اللفظ و ارادة صنفه به».

    3. اطلاق لفظ و اراده مثل آن؛ هرگاه متکلّمی لفظی را بکار بگیرد و مثل آن لفظ را اراده نماید. به عبارتی متکلّم با آوردن لفظ، عنایت و توجّه به آن لفظ در جمله ای که خودش ذکر می نماید دارد و نظر وسیع نداشته و عنایتی به جملات مشابه آن ندارد؛ مانند اینکه بگوید: «زید» در جمله «ضرب زید» فاعل است و مراد او این است که لفظ «زید» در جمله مذکوری که صادر شده است، فاعل می باشد نه در همه جملات مشابه آن.

فائده: هرگاه شخصی یک جمله خبری واقعی را بیان کند مانند «ضرب زید» و سپس او یا دیگران درصدد تجزیه و ترکیب آن برآیند توجّه خود را صرفا به آن جمله خاصّ معطوف نموده اند لذا وقتی می گویند «زید» در جمله مذکور از عنوان فاعلیّت برخوردار است، «زید» مذکور در آن جمله خاصّ مدنظر آنها می باشد و به جملات مشابه آن کاری ندارند.

این استعمال و بکارگیری نیز قطعا صحیح می باشد و مانعی از آن وجود ندارد و بلکه امری رایج است لذا مصنّف می فرماید: «أو مثله کـ«ضرب» فی المثال فیما إذا قصد» أی: لاشبهة فی صحّة إطلاق اللفظ و إرادة مثله به. البته همانطور که بعضی گفته اند مناسب این بوده که مصنّف می فرمودند: «کـزید فی المثال إذا قصد»

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo