درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه اول/مطلب سوم /وجه تمایز علوم

 

و قد انقدح بما ذكرنا [1] أنّ تمايز العلوم إنّما هو باختلاف الأغراض الداعية إلى التدوين، لا الموضوعات و لا المحمولات، و إلّا كان كلّ باب بل كلّ مسألة من كلّ علم علماً على حدة - كما هو واضح لمن كان له أدنى تأمّل - فلا يكون الاختلاف بحسب الموضوع أو المحمول موجباً للتعدّد، كما لا يكون وحدتهما سبباً لأن يكون من الواحد.

 

مقدّمه: بعد از اینکه مصنّف در مطلب اول به مسأله موضوع علم علی الاطلاق پرداختند و در مطلب دوم مسائل علوم را در جهت بیان قدر مشترکی که پراکندگی و تشتت آنها را تبدیل به یک مجموعه به هم پیوسته می نماید، بررسی کرده و مدّعی شدند که این قدر مشترک چیزی غیر از دخیل بودن آن مسائل در جهت تحصیل غرض از تدوین آن علم نمی باشد، اکنون به بیان مطلب سوّم یعنی وجه تمایز علوم می پردازند.

 

(و قد انقدح بما ذکرنا...)

بیان مطلب سوم: وجه تمایز علوم

در این مطلب در واقع دو امر پیگیری می شود: یکی وجه تمایز علوم از یکدیگر و دیگری نیازمندی و عدم نیازمندی علوم به موضوع خاص و مستقلّ.

مصنّف در مورد امر اوّل می فرمایند: «و قد انقدح بما ذكرنا أنّ تمايز العلوم إنّما هو باختلاف الأغراض الداعية إلى التدوين، لا الموضوعات و لا المحمولات، و إلّا كان كلّ باب بل كلّ مسألة من كلّ علم علماً على حدة - كما هو واضح لمن كان له أدنى تأمّل - فلا يكون الاختلاف بحسب الموضوع أو المحمول موجباً للتعدّد، كما لا يكون وحدتهما سبباً لأن يكون من الواحد».

توضیح بیان ایشان این است که در مورد وجه تمایز علوم از یکدیگر در مجموع پنج نظریه مطرح شده است:

    1. تمایز علوم به تمایز موضوعات آنها می باشد. این نظریه منسوب به مشهورمی باشد لذا محقّق نائینی می فرمایند: «إنّ المشهور ذهبوا إلی أنّ تمایز العلوم بتمایز الموضوعات».[2]

به این نظریه مشهور بعضی مثل محقّق خراسانی ایراد نموده اند که: «أنّ الملاک فی تمایز العلوم لو کان تمایز موضوعاتها فلازمه أن یکون کلّ باب - بل کلّ مسألة - علماً علی حدة لتحقّق هذا الملاک فیهما»[3]

البته به نظر می رسد ایراد مذکور وارد نمی باشد چون مراد قائلین به این نظریه این است که، موضوع کلّی و به تعبیری موضوع جامع بین مسائل علوم، وجه تمایز علوم از یکدیگر می باشد و این باعث نمی شود که موضوعات ابواب و مسائل علوم، ملاک تمایز علوم قرار گیرد تا اینکه ایراد مذکور مطرح شود و وجهی برای نپذیرفتن نظریه مشهور قرار داده شود.

    2. تمایز علوم به تمایز اغراض آنها می باشد. بعضی مانند محقّق خراسانی بعد از بیان ایراد مذکور بر نظریه مشهور، از آن نظریه عدول نموده اند و قائل به این می باشند که وجه تمایز علوم به تمایز اغراض آنها می باشد.

به عبارت دیگر همان طور که در مطلب دوم بیان شد مسائل علوم قضایای مختلفی هستند که همه آنها دارای یک قدر مشترک می باشند و آن اینکه همه آن مسائل به دنبال تحصیل یک هدف و یک غرض واحد می باشند و آن هدفی است که علم برای آن منظور تدوین شده است لذا همان غرض که وجه جامع بین مسائل یک علم می باشد، وجه تمایز آن علم از علوم دیگر نیز قرار می گیرد.

    3. محقّق خوئی می فرمایند: تمایز علوم نه محصور در موضوعات است و نه محصور در اغراض بلکه باید بین مقام تعلیم و تعلّم و مقام تدوین فرق گذاشته شود. اگر در مقام تعلیم و تعلّم باشیم فیمکن أن یکون {تمایز العلوم} بکلّ واحد من الموضوع و المحمول و الغرض بل یمکن أن یکون ببیان فهرس المسائل و الابواب اجمالا...[4] و اما اگر در مقام تدوین علوم باشیم اذا کان للعلم غرض خاصّ یترتّب علیه کعلم الفقه و الاصول و النحو و الصرف فبالغرض و اما اذا لم یکن للعلم غرض خارجی یترتب علیه سوی العرفان و الاحاطة به کعلم الفلسفة الاولی فإنّ امتیازه عن غیره إمّا بالذات أو بالموضوع أو بالمحمول...[5] و سپس در پایان درصدد توجیه نظریه مشهور و نزدیک نمودن آن به نظریه خود برآمده و می فرمایند: «ثمّ إنّ من القریب جدّاً أن یکون نظر المشهور فیما ذهبوا الیه من أنّ تمایز العلوم بالموضوعات، إلی تقدّم رتبة الموضوع علی رتبتی المحمول و الغرض و لعلّهم لأجله قالوا إنّ التمایز بها و لیس مرادهم الانحصار و إلّا فقد عرفت عدمه...»[6]

    4. تمایز علوم به تمایز موضوعات است و لکن نه موضوع کلّی به صورت مطلق بلکه با لحاظ حیثیت خاص مثلا موضوع علم نحو بنابر نظر بعضی، کلمه است ولی از جهت عروض اعراب و بناء و به تعبیری از جهت قرار گرفتن کلمه در یک ساختار و ترکیب و برخورداری آن کلمه از یک عنوان و جایگاه خاص و موضوع علم صرف نیز کلمه می باشد ولی از لحاظ ساختار کلمه و جایگاه اشتقاقی کلمه. قائل به این نظریه محقّق نائینی [7] و محقّق اصفهانی[8] می باشد. محقّق نائینی در این زمینه می فرماید: «و لکنّ الانصاف إنّه یمکن حسم مادة الاشکال بماذکرناه من معنی الحیثیة الّتی اخذت قیدا فی موضوع العلم...»[9] و همچنین می فرماید: «إنّ تمایز العلوم بتمایز الموضوعات و تمایز الموضوعات بتمایز الحیثیات»[10]

    5. تمایز علوم به ذات آنها می باشد یعنی به سنخ قضایایی که در آنها مطرح می شود. قائل به این نظریه حضرت امام می باشد. ایشان می فرمایند : «کما أن منشأ الوحدة فی العلوم هو سنخیة قضایاها المتشتتة و منشأ امتیازها هو اختلاف ذاتها و سنخ قضایاها و لا یمکن أن یکون ما به اختلافها و امتیازها هو الاغراض أو الفوائد المترتبة علیها لتأخّرها رتبة عن القضایا...»[11] و سپس در ادامه بصورت خلاصه می فرمایند: «فتحصّل مما ذکرنا أن اختلاف العلوم إنّما یکون بذاتها لا بالاغراض و الفوائد فإنّه غیرمعقول.»[12]

فائدة: به نظر می رسد نظریه چهارم یعنی اینکه تمایز علوم به تمایز موضوعات و لحاظ حیثیت خاص در آن موضوعات، نظریه صحیحی می باشد و ظاهرا مشهور که قائل به تمایز علوم به تمایز موضوعات می باشند، همین نظریه مد نظر آنها می باشد نه اینکه موضوع علی الاطلاق یا موضوع جزئی ملحوظ در مسائل و ابواب مدنظر آنها باشد و واضح است که لحاظ حیثیت خاصّ یعنی همان لحاظ سنخ قضایا و اغراض و فوائد مترتب بر آنها فافهم.

 


[1] یعنی اینکه بیان شد چون اغراض مختلف است لأجل کلّ منهما دُوّن علم علی حدة.
[2] فوائد الاصول، ج1، ص24.
[5] 2. همان.
[6] همان.
[7] فوائد الاصول، ج1، صص25-26؛ اجود التقریرات، ج1، ص15.
[8] نهایة الدرایة، صص32 – 33.
[9] فوائد الاصول، ج1، ص25.
[10] همان، ص26.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo