درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی
کفایه1
1400/06/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه اول/مطلب اول /تعریف موضوع علم
الأوّل: إنّ موضوع کلّ علم - و هو الّذی یبحث فیه عن عوارضه الذاتیّة أی بلا واسطة فی العروض - هو نفس موضوعات مسائله عینا و ما یتّحد معها خارجاً و إن کان یغایرها مفهوماً، تغایر الکلّیّ و مصادیقه، و الطبیعیّ و أفراده.
مقدّمه: بحث در مطلب اول یعنی موضوع علم علیالاطلاق بود که گفته شد مصنّف در این مطلب دو امر را مدنظر داشتهاند: یکی تعریف موضوع علم و دیگری نسبت بین موضوعات مسائل با موضوع علم. دررابطهبا امر اول یعنی تعریف موضوع علم، بیان شد که در تعاریف موجود، علماء موضوع علم را چیزی میدانند که در آن علم از اعراض ذاتیه آن بحث میشود سپس از باب مقدّمه، مقداری درباره ذات، ذاتیات و عرض بحث نموده و گفته شد که ذات عبارت است از نوع که حقیقت افراد را تشکیل داده و مشتمل بر مجموعه جنس و فصل میباشد. ذاتیّات عبارت است از جنس و فصل که قوامبخش نوع بوده و بدون آنها نوع حاصل نمیشود. جنس همان جزئی از حقیقت ذات است که مابهالاشتراک ذات را با بعضی از ذوات دیگر تشکیل میدهد و فصل نیز جزء دیگر از حقیقت ذات است که مابهالامتیاز آن از ذوات دیگر میباشد. عرض عبارت است از هر امری که خارج از ذات میباشد یعنی خارج از جنس و فصل که خود بر دو قسم است یکی عرض خاص که اختصاص به ذات دارد و دیگری عرض عام که در غیر آن ذات نیز یافت میشود. اکنون مباحث حول محور عرض ادامه مییابد.
حمل عرض بر ذات از دو حالت خارج نمیباشد:
• گاهی در عروضش هیچگونه واسطهای وجود ندارد و تصوّر ذات بهتنهایی کفایت میکند مثل حمل تعجب بر انسان در «الانسان متعجب». به عبارتی عنوان متعجب بدون واسطه، عارض بر انسان میشود و حتّی جنس و فصل هم در این عروض و حمل دخالت ندارند؛
• گاهی در عروض آن، واسطه وجود دارد و این خود بر دو قسم میباشد:
1. گاهی واسطه، داخلیه است یعنی جنس یا فصل در حمل یک عرض بر ذات دخالت دارند مانند حمل «متحرک بالارادة» بر انسان که بهواسطه حیوان بودن بر انسان حمل میشود (واسطه اعم) و مثل حمل تکلّم بر انسان که بهواسطه برخورداری آن از قوّه نطق بر انسان حمل میشود (واسطه مساوی).
2. گاهی واسطه، خارجیه است یعنی آن چیزی که در عروض آن عارض (محمول) واسطه میشود خارج از دائره ذات و ذاتیات است و در این فرض چهار قسم تصوّر میشود:
1. واسطه خارجیه با معروض مساوی است مانند حمل ضحک بر انسان بهواسطه اینکه او متعجب است که متعجّب بودن، هم خارج از ذات است و هم با ذات مساوی میباشد.
2. واسطه خارجیه، اخص از معروض است مانند حمل ضحک بر حیوان بهواسطه انسان.
3. واسطه خارجیه اعم از معروض است مانند حمل تحیّز بر ابیض بهواسطه جسم بودن آن.
4. واسطه خارجیه که مباین با معروض است مانند حمل تحرّک بر زید بهواسطه اینکه ماشین در حرکت است با اینکه بین ماشین (واسطه) و زید (معروض) تباین وجود دارد.
در مورد اینکه کدام یک از این اعراض، ذاتی است و کدامیک، غریب میباشد، قبل از محقّق خراسانی گفته میشد: در سه مورد عرض ذاتی است؛ یعنی در مواردی که در عروض عرض هیچ واسطهای وجود ندارد یا واسطه وجود دارد ولی واسطه (چه داخلیه چه خارجیه) مساوی با معروض است، عرض ذاتی میباشد ولی در موارد دیگر عرض غریب میباشد لذا مرحوم علامه در توضیح و تفسیر عرض ذاتی به ذکر همین سه قسم پرداختهاند[1] و مرحوم شهید صدر نیز میفرمایند: «ذکروا فی تعریف العرض الذاتی بأنّه ما یعرض علی الشیء بلاواسطة أو مع واسطة مساویة و العرض الغریب ما یعرض علی الشیء بواسطة أمر أخصّ أو أعمّ داخلیاً (أی جزءاً من ماهیّته) أم خارجیاً أم مبایناً (أی غیرمتحد معه أصلا)»؛[2] اما محقق خراسانی میفرمایند: مراد از عرض ذاتی این است که واسطهای در عروض وجود نداشته باشد (أی بلاواسطة فی العروض).
توضیح بیان محقّق خراسانی این است که:
محمولی (عرضی) که بر یک موضوع (معروض) حمل (عارض) میشود بر دو قسم است:
یا واسطه در این حمل وجود ندارد و یا واسطه وجود دارد و این واسطه بر دو قسم میباشد: یا واسطه بهگونهای است که محمول و عرض در واقع و حقیقتاً مربوط به خود واسطه است و ثانیاً و بالعرض به موضوع نسبتدادهشده است (به نحو اسناد مجازی و مجاز عقلی) مانند حمل ناطق بر حیوان بهواسطه نوع خاص یعنی انسان. از این قسم بهواسطه در عروض یاد میشود و بعضی هم بهواسطه تقییدیه یاد نمودهاند.
و یا واسطه بهگونهای است که محمول و عرض اولاً و بالذات، در واقع و حقیقتاً مربوط به موضوع است و واسطه تنها باعث ترتّب محمول بر موضوع میشود مانند ترتّب نجاست بر آب کر بهواسطه حصول تغییرات ثلاثه (تغییر رنگ، بو و طعم). از این قسم بهواسطه در ثبوت یاد میشود و بعضی هم بهواسطه تعلیلیه یاد نمودهاند.
مصنّف میفرمایند: ضابطه و ملاک در عرض ذاتی این است که، واسطه در عروض نباشد و نبودن واسطه در عروض، اعم از این است که اصلاً واسطهای وجود ندارد و یا اینکه اگر واسطهای وجود دارد، واسطه در ثبوت باشد.
به عبارتی در نزد محقّق خراسانی ملاک در ذاتی بودن عرض و غریب بودن آن، اسناد حقیقی و عدم اسناد حقیقی است لذا در هر موردی که اسناد (حمل) عرض به معروض، حقیقی و اسناد به من هو له باشد، عرض ذاتی میباشد و لو اینکه محمول (عرض) بهواسطه یک امر خارجی غیر مساوی با ذات بر ذات حمل شود مثلاً واجب بودن بر نماز حمل میشود یعنی گفته میشود «الصلاة واجبة» و واسطه در این حمل لحاظ مصالحی مانند ناهی از فحشاء و منکر بودن است و بین این واسطه و معروض یعنی «صلاة» تباین وجود دارد ولی چون این حمل و اسناد حقیقی است، «واجبة»، عرض ذاتی برای «صلاة» بهحساب میآید و قضیه «الصلاة واجبة» داخل در مسائل علم فقه میباشد چون بحث از عرض ذاتی موضوع میباشد.
فائدة: همانطور که از بیانات فوق روشن میگردد وجه اینکه مصنّف عرض ذاتی را به «بلا واسطة فی العروض» تفسیر نموده و به تعبیری از توضیح و تفسیر رایج در علوم معقول و رایج در نزد علماء عدول کردهاند، این است که در بسیاری از موارد در علوم، محمولات و عوارضی بر موضوعات مترتّب می شوند که طبق ضابطه مذکور در علوم معقول، عرض غریب میباشند و نباید داخل در مسائل آن علم شوند درحالیکه قطعاً داخل در مسائل آن علم میباشند.