درس کفایة الاصول استاد حمیدرضا آلوستانی

کفایه1

1400/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مقدمه اول/ مطلب اول/ مقدمه مطلب اول یعنی لزوم موضوع در علوم

 

الأوّل: إنّ موضوع کلّ علم – و هو الّذی یبحث فیه عن عوارضه الذاتیّۀ أی بلا واسطۀ فی العروض- هو نفس مسائله عینا و ما یتّحد معها خارجاً و إن کان یغایرها مفهوماً، تغایر الکلّیّ و مصادیقه، و الطبیعیّ و أفراده.

 

الأوّل

در مقدمه اول از مقدمات سیزده‌گانه به پنج مطلب پرداخته می‌شود: موضوع علم؛ مسائل علوم؛ وجه تمایز علوم؛ موضوع علم اصول و تعریف علم اصول.

(إنّ ...)

بیان مطلب اول: موضوع علم

قبل از واردشدن در بحث از مطلب اول یعنی موضوع علم، بیان یک مسئله که در واقع مقدّم بر این مطلب می‌باشد، لازم است و آن اینکه آیا لازم است هر علمی موضوع مستقلّی داشته باشد؟ یعنی آیا لازم است هر علمی یک کلّی جامع بین مسائل مختلف به‌عنوان موضوع داشته باشد یا خیر؟

بعضی از علماء مانند محقّق عراقی[1] و محقّق خوئی[2] بعد از مباحث مفصّل می‌فرمایند: هیچ دلیلی بر اینکه هر علمی باید برخوردار از موضوع خاص و مستقلی باشد، وجود ندارد بلکه در بعضی از علوم مانند فقه و اصول، محال است که برخوردار از موضوع واحد باشند مثلاً وقتی به مسائل مختلف علم فقه نگاه می‌کنیم، می‌بینیم موضوع برخی، از مقوله جوهر است مثل «الکلب نجس» و «الماء طاهر» و موضوع برخی، از مقوله عرض است که عرض هم بر نُه قسم می‌باشد و هرکدام یک مقوله عالیه علی حده (مستقل) هستند و جنسی مافوق این‌ها نیست چون اجناس عالیه هستند لذا تباین بالذات دارند مانند قرائت در صلاۀ که کیف مسموع است و رکوع، سجود و قیام که از مقوله وضع هستند؛ برخی دیگر از امور عدمیه اند که متعلّق احکام واقع شده‌اند مانند تروک حج و صوم؛ حال بااین‌وجود چه جامعی می‌توان پیدا کرد میان جوهر و عرض؟! چه جامعی می‌توان پیدا کرد میان اجناس عالیه؟! چه جامعی می‌توان پیدا کرد میان وجود و عدم؟! لذا فرض وجود جامع میان این مسائل مختلفه و متشتته یک امر محال است.

حضرت امام (ره) نیز در این زمینه می‌فرمایند: «ما اشتهر- من أن لا بدّ لکلّ علم من موضوع واحد جامع بین موضوعات المسائل- ممّا لا أصل له ...».[3]

در مقابل، بسیاری از علماء قائل به این می‌باشند که لازم است هر علمی موضوعی مستقل داشته باشد و جامعی بین مسائل مختلف آن علم وجود داشته باشد تا جایی که مرحوم شهید صدر دراین‌رابطه می‌فرماید: «و الواقع أنّ قاعدۀ «إنّ لکلّ علم موضوعاّ واحداّ تدور حوله بحوثُه و یمتاز به عن غیره من العلوم»، تشیر إلی مطلب ارتکازی مقبول بأدنی تأمّل ...» [4]

در این زمینه استدلال‌های مختلفی نیز ذکر نموده‌اند و بعضی نیز مثل محقّق خراسانی این قضیه را یک امر مسلّم دانسته لذا نیازی به طرح این بحث ندیده است. در کتب علوم معقول نیز همین نگاه وجود دارد لذا مرحوم علامه در مبحث احوال العلوم که در کتب منطقی مطرح می‌شود، می‌فرمایند: «و اعلم أن کلّ علم (علی الاطلاق) یتقوّم من ثلاثۀ اشیاء: موضوع، مبادی و مسائل» [5]

یکی از استدلال‌هایی که در جهت ضرورت وجود موضوع برای علوم ذکر می‌کنند این است که اگر علوم موضوع مستقل نداشته باشند، تداخل آنها لازم می‌آید و اینکه علوم از هم متمایز می‌باشند و تداخل نمی‌کنند به دلیل وجود موضوع است؛

در پاسخ از این استدلال گفته شده است تمایز علوم منحصر در تمایز به موضوعات آنها نمی‌باشد بلکه ممکن است تمایز آنها به‌وسیله امری غیر از موضوع باشد مانند تمایز به اغراض لذا اینکه گفته می‌شود: برای تمایز علوم باید ملتزم به موضوع شویم، قابل‌قبول نمی‌باشد. [6]

استدلال دیگری که در این زمینه ذکر می‌کنند که یک استدلال عقلی است، این است که: بر هر علمی غرضی مترتب می‌شود مثل علم نحو که فایده آن حفظ لسان از خطای در گفتار می‌باشد و این غرض واحد بر مسائل مختلف مثل «الفاعل مرفوع» و «المفعول منصوب» مترتّب می‌شود.

غرض و فایده مانند معلول این مسائلِ مختلفه می‌باشد و طبق قاعده معروف و مسلّم «الواحد لا یصدر عنه إلّا الواحد»، این مسائل مختلفه نمی‌توانند معلول واحدی داشته باشند، پس این مسائل مختلفه یک جامعی دارند که در ذیل آن جامع واحد جمع شده‌اند به همین جهت معلول واحدی از آنها صادر می‌شود و آن جامع همان موضوع علم می‌باشد؛

از این استدلال پاسخ‌های متعددی داده شده است مثلاً حضرت امام می‌فرمایند: «إنّ موضوع القاعدۀ هو البسیط الحقیقی صادرا و مصدرا لا مثل العلوم الّتی هی قضایا متکثّرۀ کلّ منها مشتملۀ علی فائدۀ تکون مع اُخری واحدۀ بالسنخ ...» [7]

فائدۀ: امروزه بعضی از علماء بدین‌جهت که از نظر آنها بر این بحث و مباحثی ازاین‌قبیل ثمره عملی و علمی چندانی مترتب

نمی‌شود، آن را مطرح نمی‌نمایند لذا گفته‌اند: «إعتاد الأعلام أن یبتدئوا بالبحث عن بعض الامور و ما یتعلّق بها کموضوع العلم و خصوص علم الاصول و المائز بین العلوم و نحوها إلا أنها حیث کانت عدیمۀ الفائدۀ رأینا أن الاغماض عن ذکرها و البحث عنها، أولی» [8]


[8] منتقی الاصول ج1 ص21.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo