< فهرست دروس

درس خارج اصول ابوالقاسم علیدوست

98/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعارض ادله/اصل ثانوی در متعارضین/ بررسی روایات عرضه، طرح یا قبول/ تحقیق

حرف دیروز ما این بود آن چه مسلم است ما در اخذ به روایات معتبر شاهد قرآنی نیاز نداریم هم عقیده ی ما است و هم رویه ی بزرگان و علما بوده است بله امام صادق و امام باقر ممکن است معادلات فیزیک را هم از قرآن استخراج کنند ولی ما نمی توانیم و این روایات برای ما است و ما برای این که روایات را از دست ندهیم و هم این مشکل را حل کنیم آمدیم فکری کردیم و به این اصول راهبردی رسیدیم و مثال زدیم که وقتی قرآن می گوید سؤال کنید از اهل ذکر اگر نمی دانید البته می دانید که در مورد این آیه برخی از روایات بیان می کنند که مراد از اهل ذکر عالمان یهودی و مسیحی است و مراد از ان کنتم لا تعلمون یعنی نمی دانید پیامبری حضرت محمد ص است ولی از باب این که خصوصیت مورد مخصص نیست و قرآن در مواقع خرد اصولی راهبردی اش را ذکر می کند از این آیه می توانیم استفاده کنیم که در خود شریعت اسلام هم اگر سؤالی داشتید از اهل ذکر استفاده کنید، امام صادق، امام باقر حتی نظرات کارشناس، حتی ابزار و ادوات کارشناسی مثلا آزمایشگاه وقتی با دستگاه های دقیق تشخیص ژن می دهند، تشخیص نسب می دهند پس از آن استفاده کنیم یعنی از ابزار توسعه ی دلیل استفاده کنیم و این آیه را توسعه دهیم. خیلی از اوقات ما خودمان می رویم مستقیم سؤال می کنیم و خیلی از اوقات قبل از ما از طریق معتبر رفته اند و پرسیده اند، و الآن با سند معتبر در نزد ماست، ما این جا می گوییم این روایت به شرط این که مخالف قرآن نباشد، فحص هم کرده باشیم، این روایت را عمل می کنیم و اگر کسی بپرسد چرا عمل کردید؟ می گوییم: فاسألوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون؛ حال گاهی محتوای روایت مفاد همین آیه است مثل نزدیک به دویست روایتی که مربوط به خبر واحد است، این روایات می شود مصداق سؤال از اهل الذکر یا می شود مصداق آیه ی نبأ یا ... اما گاهی مطابقت مفاد است و مستقیم شاهدی از قرآن ندارد و ما در این جا اولا ممکن است همین ها را با یک سری از عمومات قرآنی از همان اصول راهبردی مثلا کسی از معاملات جدید انجام داده که در شریعت نیست و عقلا سابقا نداشته اند، این را می بریم تحت یکی از اصول راهبردی مثل «ألست اولی بکم من انفسکم» این آیه می گوید مردم شما ولی علی انفسکم و الا اگر ما ولی خودمان نبودیم معنا نداشت پیامبر بفرمایند ألست اولی بکم من انفسکم و منظور ولی است بر شئون نفسش مثل مال انسان، اراده ی انسان، وقت انسان، حقوق انسان، البته اعضا هم هست اما از خارج می دانیم که انسان نمی تواند اعضایش را قطع کند، خودش را بکشد و این ها استثنا شده است، این می شود یک اصل راهبردی، معامله ای را انجام داده است، اگر دلیلی بر حرمتش داریم مثل این که ربا است، غرر است، قمار است، بیع محرمات است در این موارد ما ولایت نداریم و الا از این اصل استفاده می کنیم.

بحث ما در این تمام است ما موافقت را معنا کردیم، مشکل اجماع را هم حل کردیم و بحث فعلی ما یک بحث جانبی است و در واقع دو مورد مصداق شناسی از همین بحث است.

6ـ برخی از مصادیق مخالفت با اصول مسلم شریعت

نقد و بررسی برخی از روایات مبین ثواب یا عقاب

یکی از این دو مورد داستان ثواب ها و عقاب های عجیب و غریب است و این بحث در استنباط هم تأثیرگزار است. آقای شیخ عباس قمی کسی است که ثواب برخی از ادعیه را در مفاتیح ذکر می کند مثلا برای زیارت عاشورا ثواب های زیادی نقل می کند ولی ایشان در مورد دعای حبی که دیروز مطرح کردیم معترض است و می گوید این درست و این دعا مجعول است. در واقع استدلال ایشان این است که یک چنین دعایی نمی تواند چنین ثواب عظیمی داشته باشد.

ما در روایت داریم که اگر تعداد افرادی که نماز جماعت می خوانند از ده نفر بیشتر شود اگر همه ی جن و انس و ملک نویسنده بشوند، همه ی درختان قلم شوند و همه ی دریا ها مرکب شوند نمی توانند ثواب یک رکعت از این نماز جماعت را بنویسند یا در بخش گناهان شبیه به همین را داریم. در مورد نقاشی و مجسمه سازی علما اختلاف دارند و برخی قائل به حرمت این ها شده اند و یک از ادله کسانی که قائل به حرمت مجسمه سازی شده اند روایتی است که از امیرالمؤمنین داریم که حضرت فرمودند: «من مثل مثالا فقد خرج عن الاسلام» در بحث مکاسب محرمه ما بحث کردیم که آیا منظور این روایت صرف نقاشی و مجسمه سازی است؟ اگر این طور باشد با خرج عن الاسلام تناسب دارد؟ در آن جا جناب صدوق گویا با توجه به همین شبهه می گوید اصلا بحث نقاشی و مجسمه سازی نیست بلکه منظور این است که چیزی را درست کند و دعوت کند مردم را به سمت آن، بدعتی در دین بگذارند و ممثلی درست کنند آن وقت این کار با خرج عن الاسلام می سازد. یکی از اموری که باعث شده است که صدوق این حرف را بزند این است که باید تناسب وجود داشته باشد. ما در بحث تلقیح مصنوعی هم همین حرف را زدیم چون در آن جا هم روایت داریم: « من اقرّ نطفته فی رحم یحرم علیه خرج عن الاسلام» برخی از این روایت استفاده کرده اند برای حرمت تلقیح مصنوعی و ما در آن جا گفتیم که این تعبیر کنایه از زنا است و می خواهند بفرمایند که ای زانی بفهم که با این عمل داری چه می کنی و نهایت این عمل حرام باشد ولی با این که محاربه ی با خدا کرده و چه کرده و چه کرده نمی سازد.

به هر حال این ها هم بخشی از مسأله است که بعضا برخی از علما ورود کرده اند مثلا آقای شیخ عباس قمی به دعای حبی که رسیده است چون قبول نداشته است به آن تاخته است و این طور گفته است ولی خود ایشان در مواردی که مجعول بودن آن ها را قبول ندارد روایاتش را نقل کرده است. به نظر ما مسأله باید مدیریت شود. برخی تمام این ها را انکار می کنند که به نظر ما این درست نیست؛ از آن طرف قبول دربست همه ی موارد بدون تحلیل ضمن این که ما نمی توانیم دفاع کنیم از تراث دلیل هم نداریم. حداقل این است که هر کدام که سند ندارد که هیچ که اکثرا هم ندارد اگر جایی هم سند دارد و از این قبیل است باید احتیاط کرد. من نمی خواهم بگویم ثواب ها و عقاب ها عقلی است، ما نمی دانیم دو رکعت نماز در کنار کعبه چه آثاری دارد پس عقلی محض نیست ولی نباید این طور هم باشد که ما بی احتیاطی کنیم و هر چه آمد بگوییم مثل همان روایت نماز جماعت.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo