< فهرست دروس

درس خارج فقه ابوالقاسم علیدوست

98/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القضا/شرائط قاضی/ عدالت

 

عدالت در متون فقیهان

قرار شد، تحت عنوان گزارشی از تفسیر عدالت در متون فقهی چند نقل قول داشته باشیم. دیروز در آخر درس متمرکز شدیم بر روی دو تعریف از صاحب عروه. و گفتیم که فقیه با عظمتی مانند صاحب عروه در کتاب عروه از نهاد مهمی مانند عدالت که در فقه حکم آچار فرانسه را دارد دو تعریف متفاوت دارد. می خواهیم این دو تعریف را با هم مقایسه کنیم.

مقایسه ی دو تعریف صاحب عروه از عدالت

تعریف اول: العدالة عبارة عن ملکة اتیان الواجبات و ترک المحرمات. عدالت عبارت است از ملکه، ملکه یعنی یک حالت راسخ، یک برخورداری درونی در نفس که ثمره اش می شود اتیان واجبات و ترک محرمات. پس در این تعریف عدالت به خود رفتار تعریف نشده است بلکه به ملکه تعریف شده است.

تعریف دوم: العدالة ملکة الاجتناب عن الکبائر و عن الاصرار علی الصغائر و عن منافیات المروة (المروءة) الدالة علی عدم موالاة مرتکبها بالدین.

الآن تعریف مشهور از عدالت همین است.

مشکلات تعریف

اشکال تعریف اول: لازمه ی تعریف اول که می گوید عدالت ملکه ی اتیان واجبات و ترک محرمات است (الواجبات و المحرمات هر دو جمع محلی به ال است و مفید عموم است) این است که با عصمت از گناه تفاوتی نداشته باشد در حالی که مرتکز فقها این است که عادل معصوم نیست و معصوم فوق عادل است. ممکن است منظور صاحب عروه این باشد که همچین ملکه ای داشته باشد ولو برخی اوقات تخلفاتی هم داشته باشد و این طور نیست که هیچ کجا مرتکب گناه نشود. یعنی ملکه در حد اقتضای انجام واجبات و ترک محرمات است نه علت تامه برای انجام واجبات و ترک محرمات. اگر این طور گفتیم مشکل حل می شود ولی یک سایه ی ابهامی بر روی این تعریف می افتد و آن این است که حد آن چیست؟ مقتضی تا کجا؟ مثلا اگر تا هشتاد درصد خودش را نگه دارد یا نود درصد عادل است؟

اشکال تعریف دوم: تعریف دوم خیلی با تعریف اول متفاوت است. اولا اتیان واجبات حذف شده است و کلا نیاورده است و رفته روی جنبه ی سلبی عدالت یعنی اجتناب (ترک اتیان واجبات)، آن جا گفت ترک محرمات و تفاوتی بین صغیره و کبیره نگذاشت ولی در تعریف دوم تفاوت می گذارد و می گوید کبیره را مطلقا انجام ندهد ولی صغیره را (بنابر این که بپذیریم که ایشان پذیرفته است) اصرار نداشته باشد و علما می گویند اگر دو بار یا سه بار انجام دهد می شود اصرار. شهید می گوید مرتبه ی دوم که انجام دهد صدق اصرار می کند.

این تعریف نسبت به قبلی مزیت دارد، اولا کبیره را می گوید اصلا نباید انجام دهد، صغیره را می گوید اصرار نداشته باشد که باید این اصرار را هم در جای دیگر تفسیر کند؛ ولی دیگر مشکل این همانی با عصمت ندارد چون معصوم ع از انجام یک صغیره هم مبری است. ولی انجام واجبات در تعریف نیامده است. ممکن است کسی بگوید وقتی می گویند اجتناب از کبائر ترک واجب را هم شامل می شود که دیروز گفتیم از نظر اصطلاحی به ترک واجبات معصیت گفته نمی شود بلکه واجبات انجامش واجب است نه این که ترکش حرام باشد. نکته ی دیگر منافیات مروت در عدالت است که خیلی بحث دارد. آیا پرهیز از منافیات در تعریف عدالت لازم است یا نه؟ مروت یعنی چه؟ پس باید مروت (مروت نه به معنای مردانگی و جوان مردی که در فارسی معنام می کنیم بلکه به معنای انجام اعمال منافی با عرف و هنجارهای مردم یا اخلاق مثل این که انسان موقع انفاق همیشه از جنس های از رده خارج شده بدهد) به صورت دقیق و کامل مفهوم شناسی شود و بعد از روشن شدن مفهوم باید به سراغ مصداق شناسی رفت و بعد از این دو باید بحث شود که چه کسی گفته که در عدالت معتبر است؟ مثلا صاحب عروه در یک تعریف آورده در تعریف دیگر نیاورده و بین علما هم اختلافی است برخی قبول کرده اند و برخی هم قبول نکرده اند و گفته اند اگر کاری که انجام می دهد حرام است بله ما قبول می کنیم ولی اگر حرام نیست هیچ دلیلی بر اعتبار آن وجود ندارد. علاوه بر این که اگر کاری در جایی عرف باشد و در جای دیگر عرف نباشد چی؟ این بحث در بحث های سیاسی، اجتماعی، در بحث های مدیریت، نظام که این بحث مروت خیلی مصادیق جدید و دقیقی پیدا می کند. تعبیری صاحب عروه دارد و می فرماید: منافیات مروت به شرطی که دلالت کند بر عدم مبالات مرتکبش به دین. این قید کار را سخت می کند. گاهی شخصی منافیات مروت را مرتکب می شود ولی نسبت به دین حساس هم است ولی گاهی این عمل را انجام می دهد و اگر به او بگوییم این عمل ممکن است برخی را بد بین به دین کند می گوید برای من مهم نیست (معنا کردن این عبارات سخت است و باید جایی را تصور کنیم که عملی نه به عنوان اولی نه به عنوان ثانوی و نه به حکم حکومی حرام نشده باشد).

ادامه ی تعریف عدالت در متون فقهی

تعریف های دیروز برای قدما بود و اگر برای متأخرین هم بود نه متأخرین هم دوره ی ما اما سه تعریفی که در این جا می آید عموما برای مراجع معاصر است که بر عروه حاشیه زده اند.

علاوه بر تفسیر عدالت به ملکه که گفتیم مشهور است یک تفسیر دیگر هم وجود دارد که می توانیم بگوییم مشهور است و هر چه به این طرف آمده قوت پیدا کرده است و آن این است: عدالت یعنی اعتدال و استقامت در مقام امتثال است؛ گویا می خواستند کلمه را حفظ کنند. منتهی نکته ای را برخی گفته اند: ترک محرمات، اتیان واجبات اما برخواسته از رادع و خوف الهی. آِیا این قید لازم است؟ به نظر من آن بزرگی (مرحوم مرعشی نجفی، ایشان حاشیه های خوبی بر عروه دارد) که این قید را آورده می خواسته این را خارج کند که کسانی که خیلی از محرمات را انجام نمی دهند ولی برای خوف از قیامت و رادع الهی نیست یا ممکن است افرادی خیلی از واجبات را انجام دهند ولی نه از باب خوف از قیامت، اگر این طور باشد باید بگوییم اگر آقای مرعشی می خواهد نسبت به همه ی واجبات و محرمات بیاورد لازم نیست بله واجبات شرعی یا محرمات شرعی مثلا ظهار حرام است درست است و باید گفت ایشان این قید را آورده تا این موارد هم داخل شود ولی به صورت مطلق لازم نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo