< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی احدی‌

1400/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /تنبیه پنجم

 

استصحاب تنبیه پنجم : استصحاب در امور تدریجی:

مقام سوم استصحاب در امور مقید به زمان

اقوال و نظر استاد_ شبهه مرحوم نراقی و راه حل

در بحث استصحاب به سه مقام رسیدیم که مقام اول استصحاب در زمان بود مثل استصحاب بقای شب و مقام دوم استصحاب در زمانی بود مثل استصحاب بقای تکلم یا بقای حرکت و مقام سوم امور و رفتار مقید به زمان می باشد که اینها نه خود زمان و نه زمانی اند حال در آن دو مقام اول قائل به جریان استصحاب شدیم چون وحدت عرفیه داشتند که مجموع اجزای زمان عرفا یکی است اگر چه به دقت عقلیه اجزای متعددی دارد ، اما در جلسه امروز مقام سوم را بحث می کنیم

مرحوم شیخ و آخوند تفصیل دادند که اگر زمان قید برای فعل باشد عند الشک ، استصحاب جاری نیست اما اگر زمان ظرف برای فعل باشد عند الشک ، استصحاب جاری است مثلا در خیار غبن و عیب که زمان قید برای این دو نیست یعنی اگر کسی در آنِ اول فهمید مغبون شد خیار غبن یا عیب دارد حال بعد از آنِ اول شک کردید که آیا خیار واقع شده یا نه ؟ چون در آنِ اول خیار را جاری نکردید با اینکه اطلاع پیدا کردید اما سهل انگاری شد حال در آنات بعد می توان اعمال خیار کرد یا نه ؟ اینجا فقها می گویند استصحاب جاری است چون زمان ظرف برای خیار غبن یا عیب هست

مثال برای جایی که زمان قید ومقوم است به طوری که اگر زمان منتفی شود آن امر هم منتفی می شود مثلا شک می کند که قضا به امر اول است یا به امر جدید است ؟ در اینجا آیا می تواند استصحاب بقای امر اول کند و استصحاب کند و با این استصحاب نماز را قضا کند یا نمی تواند استصحاب کند ؟

فقها می گویند نمی تواند استصحاب کند چون زمان قید است و ظرف نیست مثلا زمان ظهر مقوم برای وجوب نماز ظهر است و بعد از زمان مغرب اگر بخواهد قضای ظهر انجام دهد و شک کند که آیا این قضا به اعتبار همان امر اول است نمی تواند استصحاب بقای امر اول کند چون امر اول مربوط به ظهر بود و مقید به آن بود و الان گذشته« اذا انتفی القید انتفی المقید ،» زمان مغرب غیر از ظهر است و باید در اینجا به امر جدید باشد مثلا اقض ما فات [1] .

نظر استاد : این تفصیل فوق اثری ندارد چه جایی که زمان قید چه ظرف باشد ، در اینجا باید دید بقاء ثابت است یا نه ؟ و معیار ما در جریان استصحاب صدق بقاء هست چه در شبهه موضوعیه و چه حکمیه باشد ، اگر فقها حکم به بقای تکلیف کنند همچنان استصحاب جاری است و اگر حکم به بقای آن نکنند استصحاب جاری نیست مثلا حتی بعد از چندین سال هم می گویند قضای نماز بر او واجب است همچنان قضا باقی است

شبهه مرحوم نراقی ره :

ایشان کاری به مساله زمان ندارند و قائل به تفصیل بین شبهه موضوعیه و حکمیه اند که در شبهات موضوعیه استصحاب جاری اما در شبهه حکمیه جاری نمی دانند چون می گویند دائما مبتلا به معارض است و معارض همان استصحاب عدم جعل است مثلا می فرماید که مولا به عبد گفت اجلس فی المسجد الی الظهر ، حال عبد نمی داند بعد از ظهر هم نشستن واجب است یا نه ؟ در اینجا یک استصحاب عدم بنام استصحاب عدم جلوس بعد از ظهر دارد و معارض آن استصحاب وجوب است چون استصحاب وجوب حکمی است و استصحاب عدم جعل جلوس بعد از ظهر معارض آن است که به همین خاطر قائل به تفصیل شدند

اما مثال شرعی ایشان : که وذی است که اگر شک کند ناقض وضو هست یا نه ؟ که استصحاب وجودی طهارت را اگر جاری کند اثرش این است که وضو باقی است اما در مقابل استصحاب عدم جعل می باشد که نمی داینم شارع مقدس وضو را رافع حدث قرار داد حتی بعد از خروج وذی با اینکه وضو قبل از خروج وذی موثر و رافع حدث است و شک در مقدار رافعیت هست قدر مسلم این است که قبل از خروج آن ، وضو رافع حدث بود اما بعد از خروج آن معلوم نیست وضو را رافع حدث قرار داده یا نه استصحاب عدم جعل رافعیت خروج از حدث بعد از خروج وذی جاری است پس در شبهه حکمیه گرفتار معرض شدیم در نتیجه در شبهه حکمیه استصحاب جاری نمی شود ، (مناهج الاحکام و الاصول ص ۲۳۸ سطر دوم ،

راه حلهایی ارائه شده است :

    1. راه حل اول از مرحوم شیخ :

که اگر زمان قید وجوب یا متعلق وجوب باشد استصحاب وجودی جاری نیست چون یقین به ارتفاعش بعد از زوال داریم و اگر ظرف برای وجوب باشد استصحاب عدمی جاری نیست چون استصحاب عدمی به استصحاب وجوب منقلب می شود لذا در صورت اول استصحاب عدم بدون هیچ معارضی جاری است و در صورت دوم استصحاب وجوب بدون معارض جاری است مثلا بعد از خروج وذی نمی توانید استصحاب عدم جعل رافعیت وضو جاری کنید چون رافعیت وضو از حدث مقید به خروج وذی است و زمان خروج آن ظرف است یعنی وقتی که وضو گرفته اید ممکن است در ظرفی بوده که مایع خارج شده است لذا این استصحاب عدم جعل منقلب به استصحاب وجوب می شود یعنی حالا که شارع خروج آن را رافع و ناقض ندانست وضو باقی است چون جعلی صورت نگرفته و روایتی نیامده است

    2. راه حل دوم :

استصحاب عدم جعل به هیچ وجه جاری نمی شود چون استصحاب وجودی حاکم بر عدم است ، و وجه حکومت این است که استصحاب وجودی مصداق جعل است و با وجود جعل نوبت به عدم جعل نمی رسد اگر خداوند وضو را رافع حدث جعل کرد دیگر نوبت به عدم جعل رافعیت وضو برای عدم بعد از خروج وذی نمی رسد و با آمدن استصحاب وجودی ، عدم از بین می‌رود


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo