< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/09/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/المشتق /معنای بساطت و ترکیب

 

در روزگذشته در تنبیه اول سؤال شد که آیا معنای مشتق بسیط است یا مرکب؟ باید اول معنای بساطت و ترکیب را بدانیم. در ارتباط با معنای بساطت بسیط بودن و ترکیب بودن مشتق اقوال و نظریاتی مختلف مطرح است.

نظریه اول در رابطه با بساطت و ترکیب مشتق مطرح شده است نظریه مرحوم آخوند ره می باشد. ایشان می فرماید مقصود ما از بساطت این است که ما با شنیدن مشتق یک معنا به ذهن مان بیاید. یک معنا را ادراک و تصور کنیم. اگرچه همین معنای واحد را اگر بخواهیم با تحلیل عقلی مورد ملاحظه قرار دهیم چه بسا انحلال به دو شیئ پیدا می کند. ولی این انحلال با بساطت معنای مشتق منافاتی ندارد. و ضربه ای به بساطت مشتق وارد نمی کند. همان طور که وقتی شما کلمه حجر را می شنوید بیش از یک معنا به ذهن شما نمیآید ولی همین معنای واحد وقتی با تحلیل عقلی ملاحظه شود به شیئٌ له الحجریة تحلیل می گردد.[1]

حال فرمایش مرحوم آخوند ره را مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم نظریه ایشان چگونه است؟

در بررسی کلام ایشان به نظر می رسد این تشبیه مرحوم آخوند ره تشبیه صحیحی نیست. زیرا تحلیلی که در باب مشتق مطرح است غیر از تحلیلی است که در باب حجر مطرح است.

اگر چه ما حجر را به شیئٌ له الحجریه تحلیل می کنیم ولی این شیئ که ما با تحلیل عقلی در ست کردیم از نظر موضوع له لفظ و مدلول آن هیچ ارتباطی به معنای حجر ندارد. آیا حجر را که واضع وضع می کرده و هم ماده خاص و هم هیئت خاصی را در این وضع ملاحظه کرده است مسأله شیئ ارتباطی با مائه حجر دارد یا خیر؟ آیا مسأله شیئ ارتباطی با هیئت حجر دارد؟ خیر .

کلمه شیئ هیچ ارتباطی با مفاد لفظ ندارد بلکه تحلیلی است از واقع حجریت. در حالی که ما در باب مشتق نمی خواهیم این گونه برخورد کنیم. مشتق دارای حساب خاصی است و حساب خاصش آن است که مائه آن از نظر وضع دارای استقلال است. هیئت آن هم از نظر وضع دارای استقلال است.

ولی وقتی ماده و هیئت با یکدیگر ضمیمه می شوند و کلمه ضارب به گوش ما می خورد اگر چه کا بگوئیم مفهومش مفهوم بسیطی است ولی این مفهوم بسیط را وقتی می خواهیم تحلیل کنیم یک تحلیل مربوط به لفظ و مربوط به مقام دلالت لفظ بر معنا مطرح می کنیم و این غیر از عنوان حجریت است که تحلیل آن هیچ ربطی به مقام دلالت لفظ ندارد.

تحلیل در مورد حجر مربوط به واقع حجریت است. ولی تحلیل در باب مشتق مربوط به لفظ است. مربوط به ماده و هیئت است. و مربوط به ترکیب لفظی بین ماده و هیئت است. اگر چه ماده بدون هیئت تحقق پیدا نمی کند و تحصل ماده با هیئت است. همان طور که در واقعیات تحصل مائه و هیولی با صورت است. ولی بالاخره واقعیت دو مطلب است. اما گویا این دو با هم متحد شده و ماده و صورت یکی شده اند. ماده و هیئت وحدت پیدا کرده اند.

نتیجه این شد که تشبیهی که مرحوم آخوند ره ذکر می کنند بنظر استاد صحیح نمی باشد.ولی اصل مسأله همان چیزی است که مرحوم آخوند ره می فرماید که معنای بساطت مشتق آن است که هنگام شنیدن مشتق یک معنا به ذهن انسان بیاید و انسان یک معنا را تصور کند اگر چه این معنا با تحلیل عقلی به دو شیئ و سه شیئ منحل گردد. ولی این انحلال ربطی به اصلمعنا ندارد. معنای ضارب واحد است. همان چیزی که ما در فارسی به زننده تعبیر می کنیم.

حال اگر سؤال کنند آیا مفهوم این زننده بسیط است یا مرکب؟ چه جواب می دهیم؟

جواب: زننده یک مفهوم بسیط است. ولی اگر همین زننده را تحلیل کنیم انحلال پیدا می کند. اما در عالم مفهومیت و مدلولیت شیئ واحدی است. چیزی که در مقابل این بساطت قرار می گیرد عبارت از ترکیب است. ترکیب نیز به معنای ترکیب تصوری و ترکیب ادراکی و لحاظی است.

شما از شنیدن دو کلمه یک معنا به ذهن تان نمی آید بلکه چند معنا به ذهن تان می آید هرچند ارتباط بین این دو کلمه ارتباط ناقص باشد. که حتما هم باید به ارتباط ناقص مثال بزنیم مثل مضاف و مضاف الیه.

شما وقتی مضاف و مضاف الیه مثل ابن زید را می شنوید سه معنا به ذهن تان می آید. یک معنا مفاد مضاف. معنای دیگر مفاد مضاف الیه. و معنای سوم ارتباطی که بین مضاف و مضاف الیه است که اگر به جای ابن کلمه غلام را بگذاریم آن معنا به ذهن ما نمی آید. و اگر به جای زید کلمه عمرو را بگذاریم باز هم آن معنا به ذهن ما نمی آید. پس در مقابل بساطت عنوان ترکیب قرار دارد. این معنای بساطت بود. معنای ترکیب سیأتی إن شاء الله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo