< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/المشتق /تردید در وضع مشتق در مسأله فقهیه

 

بحث در تردید در وضع مشتق درمسأله فقهیه است. بحث در این بود که آیا در مواردی که در اصول شک داریم که مشتق وضع شده است برای من تلبس و یااعم از ما انقضی عنه المبدأ آیا می توانیم این مسأله را از طریق استصحاب حل کنیم یا خیر؟

در بحث دیروز به این نتیجه رسیدیم که در اصول نمی توانیم این شک را از طریق استصحاب حل نمائیم. حال مرحوم آخوند ره در ادامه بحثش می فرماید: که درست که استصحاب در مسأله اصولیه برای ما مشکل را حل نمی کند. ولی اگر ما با این حالت شک وارد مسأله فقهیه شدیم و ندانستیم که آیا مشتق برای خصوص متلبس به مبدأ وضع شده است یا برای اعم از متلبس و من انقضی عنه المبدأ ؟ آیا می توانیم از اصل عملی کمک بگیریم؟

ولی موارد آن فرق می کند و به اختلاف موارد اصل عملی مورد استفاده هم فرق خواهد کرد. در بعضی از موارد باید به اصالة البرائه رجوع کرد و در بعضی از موارد می شود به استصحاب بقای حکم سابق مراجعه نمود. مثلا اگر مولی بگوید اکرم کل عالمٍ. وجوب اکرام عالم که یکی از مصادیق مشتق است از ناحیه مولی صادر می شود حال باید ببینیم این اکرم کل عالم در چه موقعیتی از مولی صادر شده است؟

اگر زید قبلا عالم بوده و الان مبدأ از او منقضی شده و در حال انقضا اکرم کل عالم صادر شود معلوم است دزر این صورت باید به اصالة البرائه مراجعه کرد زیرا الان که مولی می گوید اکرم کل عالم وقتی سراغ زید می رویم می بینیم مبدأ از او منقضی شده است؟ الان متلبس به مبدأ نیست حساب می کنیم که اگر عالم برای اعم وضع شده باشدای زید هم اکرامش واجب است زیرا در این صورت کسی که مبدأ از او منقضی شده است حقیقتاً عالم است ولی اگر عنوان عالم برای خصوص متلبس به مبدأ وضع شده باشد در این صورت کسی که مبدأ از او منقضی شده حقیقتاً عالم نبوده و اکرام او واجب نیست و چون ما شک داریم که آیا مشتق حقیقت در خصوص متلبس است یا در اعم پس شک می کنیم که آیا اکرام زید واجب است یا نه؟

و در موارد شک در حکم و نبودن حالت سابقه متیقن به اصالة البرائه مراجعه کرده و حکم به عدم وجوب اکرام زید می کنیم.

اما اگر اکرم کل عالم در موقعیتی از مولی صادر شد که زید تلبس فعلی به مبدأ داشت و ما وقتی خواستیم او را اکرام کنیم دچار نسیان یا کسالتی شد و مبدأ از او منقضی گردید در اینجا درست است که ما در وجوب و عدم وجوب اکرام زید شک داریم ولی استصحاب اقتضای وجوب اکرام او را می کند یعنی می گوییم این زید که دیروز مبدأ از او منقضی نشده بود اکرامش واجب بود و امروز که مبدأ از او منقضی شده در وجوب اکرامش شک داریم پس وجوب اکرام را استصحاب می کنیم.[1]

بر کلام مرحوم آخوند ره دو اشکال وارد است.

اشکال اول: از مرحوم آیة الله خوئی ره است و ایشان در مقام اشکال می فرماید بیان مرحوم آخوند در مورد جریان اصالة البرائه در فرض اول مورد قبول است ولی در ارتباط با جریان استصحاب در مورد فرض دوم قابل قبول نیست و ریشه حرف ما همان فرمایشی است که مرحوم شیخ اعظم ره در اواخر کتاب استصحاب فرموده است.

شیخ اعظم فرموده است در شبهات مفهومیه استصحاب جریان پیدا نمی کند مقصود از شبهات مفهومیه غیر از شبهات حکمیه و موضوعیه است شبهات مفهومیه یعنی جایی که در مفهومی تردید داشته باشیم و مثال آن در فقه زیاد است مثلاً بحثی است در فقه که آیا مغرب شرعی عبارت از استتار قرص خورشید است یا عبارت از ذهاب حمره مشرقیه از قمة الرأس؟ وثمرات زیادی نیز دارد و بین این دو حدود پانزده دقیقه فاصله وجود دارد.

به عبارت دیگر تردید در این است که آیا مفهوم کلمه نهار تا چه زمانی ادامه دارد؟ آیا نهار و روز با استتار قرص خورشید از بین می رود یا اینکه بعد از استتار هم باقی است؟ و وقتی حمره مشرقیه از قمة الرأس عبور کرد نهار از بین می رود ؟ کدام یک از این دو است؟ آیا در این فاصله پانزده دقیقه امساک برای مؤمن واجب است یا نه؟

مرحوم شیخ اعظم ره معتقد است در شبهات مفهومیه استصحاب جاری نمی شود. نه استصحاب حکمی و نه استصحاب موضوعی. توضیح این مطلب سیأتی.


[1] کفایة الاصول ج1 ص67.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo