< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/المشتق /اشکال در معدوم و ممتنع/ جواب محقق اصفهانی در باب معدوم و ممتنع

 

بحث در رابطه با اشکال در کلمه معدوم و ممتنع مطرح شد. امروز بیان دیگری در رابطه با اشکال داریم. و آن این است که تا وقتی ما ممتنع و معدوم را به تنهایی ملاحظه کنیم مشکلی پیش نمی آید. ولی اگر این دو کلمه را یک قضیه حملیه تشکیل دهیم مثلا بگوییم زیدٌ معدومٌ؛ و شریک الباری ممتنعٌ ؛ که حمل در این قضایا یک حمل شایع صناعی است که ملاک آن اتحاد در وجود است. یعنی شریک الباری در وجود با ممتنع الوجود اتحاد دارد و زید در وجود با معدوم اتحاد دارد. همان گونه که در قضیه زیدٌ انسانٌ که حملش حمل شایع صناعی است گفته می شود زید همان طور که در قضیه زیدٌ انسانٌ که حملش حمل صناعی است گفته می شود زید با انسان اتحاد در وجود دارد یعنی انسان در ضمن زید تحقق پیدا کرده است در حالی که در اینجا نمی توانیم این حرف را بزنیم.

وجودی برای زید تحقق ندارد تا بخواهید در آن وجود با معدوم اتحاد کرده باشد. برای شریک الباری وجودی نیست تا با ممتنع در آن وجود اتحادپیدا کرده باشد. پس آیا ملاک درقضایای حملیه ای که حمل آنها حمل شایع صناعی است غیر از اتحاد در وجود است؟ و یا اینکه قضیه زیدٌ معدومٌ و شریک الباری ممتنعٌ قضیه حملیه نیست. شکی نیست که ملاک حمل شایع صناعی اتحاد در وجود است و لاریب فیه که این دو قضیه حملیه موجبه اند.

بنابراین ناچاریم بگوییم قاعده ثبوت شیئٍ لشیئٍ فرع ثبوت المثبت له در اینجا حاکم است. پس لازم می آید که نعوذ بالله شریک الباری وجود داشته باشد تا ممتنع برآن حمل شده باشد. پس در اینجا چه باید کرد؟

جواب این سؤال: در رابطه با جواب با این سؤال و حل این اشکال سه طریق ارائه شده است.

طریق اول: از آن محقق اصفهانی کمپانی است. می فرمایند: بعضی از اکابر که مقصودش صدر المتألهین است این طریق را بیان کرده است. ایشان می فرماید درست استکه در حمل شایع صناعی اتحاد در وجود لازم است. و البته وجود منحصر به وجود خارجی نیست. بلکه گاهی اتحاد در وجود ذهنی است نه وجود خارجی. مثلا ملاک در قضیه الانسان کاتبٌ اتحاد در وجود خارجی است یعنی این انسان در وجود خارجی با کاتب اتحاد دارد. مثال روشن تر : آن قضیه زید انسان است که اتحاد زید با انسان در وجود خارجی است. ولی گاهی در حمل شایع صناعی اتحاد در وجود ذهنی است. مثلا قضیه الانسان نوعٌ . قضیه حملیه به حمل شایع صناعی است. زیرا مفهوم انسان غیر از مفهوم نوع است و انسان یکی از مصادیق نوع است. زیرا بقر و غنم هم نوع هستند ولی ملاک در این حمل اتحاد در وجود خارجی نیست انسان خارجی نمی تواند اتصاف به نوعیت داشته باشد. بلکه انسان متحقق در ذهن است که نوعیت دارد. سپس می فرماید اتحاد در وجود دارای معنای وسیعی است زیرا گاهی به صورت قطعی است مانند مثالهایی که ذکر شد و گاهی به صورت فرضی و تقدیری است الانسان کاتبٌ. که از نظر وجود خارجی نیازی به تقدیر ندارد الانسان نوعٌ از نظر وجود ذهنی نیازی به تقدیر ندارد. ولی گاهی اتحاد در وجود نیاز به تقدیر دارد.

و مرحوم محقق اصفهانی از صدر المتألهین نقل می کند که در حمل شایع صناعی همیشه موضوع مصداق برای محمول است. شما که می خواهید مصداقی را به عنوان موضوع برای محمول قرار دهید گاهی با نوعی عملیات عقلی و فعالیت می آیید و فردی تخیلی و تصوری که ماهیت آن همان ماهیت محمول است درست می کنید و آن فرد فرضی را موضوع قرار داده و حکم می کنید که بین این فرد فرضی با محمول اتحاد وجودی برقرار است.حال آیا در وجود خارجی و یا در وجود ذهنی؟

و حتی شما می خواهید بگویید شریک الباری ممتنعٌ که معنایش این می شود که شریک الباری در وجود خارجی ممتنع است. ممتنع مفهوم عامی است که می خواهد به حمل شایع صناعی بر مصداقش یه عنوان یک شریک الباری حمل شود در اینجا می آیید و یک شریک الباری موجود در خارج فرضی در نظر می گیرید و آن را موضوع قرار داده و ممتنع را بر آن حمل کرده و می گوییم ممتنع با این اتحاد دارد.

بنابراین اگر ما بخواهیم قاعده ثبوت شیئ لشیئ فرع ثبوت مثبت له را در اینجا پیاده کنیم باید یک شریک الباری فرضی که ذاتش همان ذات امتناع و عدم است را به عنوان موضوع در نظر گرفته و ممتنع را به صورت قضیه حملیه بر آن حمل کنیم. در نتیجه قضیه شریک الباری ممتنع یک قضیه حملیه به حمل شایع صناعی می شود. این تحقیق صدر المتألهین را مرحوم محقق اصفهانی پذیرفته و می فرماید راه منحصر به همین است.[1]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo