< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/المشتق /اشکالات بر راه حل محقق اصفهانی

 

بحث در راه حل محقق اصفهانی بود. بعضی از اعاظم در فرمایش ایشان دو اشکال وارد کرده اند.

اشکال اول این است که می گوید: چطور می شود قضیه حملیه واقع موضوع و محمول را عوض کند مگر قضیه حملیه چه نقشی می تواند در این زمینه داشته باشد؟ زید که همان زید است چگونه می توان گفت تاجر؟

اگر محمول بر زید نباشد معنایش شبیه ضاربٌ است. ولی اگر محمول بر زید شد معنایش عوض می شود مگر قضیه حملیه عوض کننده معنای محمول است؟ خیر.

قضیه حملیه فقط برای این است که بین موضوع و محمول ایجاد اتحاد و هوهویت کند. این آن است. اشکال اول این بود.

اشکال دوم این است که می گوید: تاجر اگر دلالت بر حرفه تجارت کند هر چند به صورت مجرد هم استعمال شود به معنای کسی است که دارای حرفه تجارت باشد اگر کسی از در وارد شود و از ما سؤال کند معنای تاجر چیست؟ آیا در جواب او می گوییم تاجر اگر مفرد باشد یک معنا دارد و اگر در جمله باشد معنای دیگر دارد آیا این جواب آن است؟

اشکال بر تأییدی که ما ذکر کردیم مسأله ای که در ارتباط با الماء الجاری مطرح شد شبیه عنوان مجتهد است که در بحث قبل به آن اشاره کردیم ما گفتیم در اجتهاد به معنای لغوی عنوان ملکه اخذ نشده است. بلی در این ماده تلاش و جدیت کامل اخذ شده است. ولی در اجتهاد به معنای اصطلاحی عنوان ملکه اخذ شده است. عین همین حرف را در مورد الماء الجاری می گوئیم الماء الجاری یک وقت با معنای لغوی و یک وقت به عنوان یک اصطلاح فقهی و شرعی مطرح است.

اگر الماء الجاری را به عنوان معنای لغوی مطرح نمودیم عنوان جوشیدن از زمین لازم ندارد. بلکه آب جاری آبی است که متصل به جریان فعلی باشد خواه از زمین بجوشد یااز ناودانی سرازیر شود یا از داخل آفتابه جریان پیدا کند.

ولی اگر الماء الجاری را به حسب اصطلاح فقهی مورد بحث قرار دهیم یک خصوصیت دیگری دارد. دارای خصوصیت جوشیدن از زمین است.

نتیجه این است که کلام این وضع ایضاً نمی تواند مشکل را حل نماید. تا اینجا بحث تمام شد.

اما اشکال در اسم آلت چگونه می توانیم حل کنیم؟

حل اشکال در اسم آلت:

در باب اسم آلت می توان گفت آنچه تاکنون از اسم آلت در ذهن ما بوده این است که وقتی مثلا آلت ضرب را مورد توجه قرار می دهیم اول باید ضربی به عنوان مبدأ تحقق و فعلیت پیدا کرده باشد و در مقام فعلیتش هم این چیز آلیت و ابزاری برای آن داشته باشد. در حالی که معنای اسم آلت این گونه نیست بلکه اسم الت به این معناست که چیزی آلیت داشته باشد برای اینکه مبدأ به واسطه آن فعلیت پیدا کند و این بدان معنا نیست که مبدأ هم تا بحال فعلیت پیدا کرده باشد مفتاح یعنی آلت فتح و درماده فتح فعلیت اخذ شده است. اگر گفتید فتحَ زیدٌ القفلَ یا زیدٌ فاتحٌ للقفل این فتح فعلیت دارد.

در اسم آلت هم همین فتح فعلی مطرح است. نه اینکه حتماً باید فتح فعلی در خارج هم تحقق پیدا کرده باشد. مفتاح یعنی وسیله ای که برای تحقق فتح فعلی است.هر چند تا به حال فتحی با آن تحقق نیافته و یا اصلا فتحی با آن محقق نشود.

سؤالی اینجا مطرح می شود به اینکه اگر در مورد اسم آلت چنین چیزی گفته شود مسأله نزاع در باب مشتق یعنی بحث متلبس و منقضی را چگونه در آن پیاده می کنید؟

جوابش به این است که اولا: صاحب فصول ره و مرحوم شیخ محمد تقی اصفهانی صاحب هدایه المسترشدین اسم آلت را از محل نزاع خارج دانسته اند.

و ثانیا اگر فرمایش این بزرگان را قبول نکنیم که قبول هم نخواهیم کرد اقعیت مسأله این است که در آنجا هم می توانیم متلبس و منقضی را تصور کنیم به این اعتبار که اگر مفتاحی کاملا صحیح است و نقض و شکستگی در آن وجود ندارد و آلیت برای فتح در آن آلت محفوظ است می گوییم: این متلبس به مبدأ است و اگر کلیدی خراب شد و آلیت برای فتح را از دست داد می گوییم این منقضی عنه المبدأ است. زیرا تا به حال آلیت برای فتح داشته ولی الان آلیت خود را از دست داده است و صلاحیت برای فتح را ندارد.

در نتیجه در مورد اسم آلت در ارتباط با خود معنای هیئت مفعل و مفعله و مفعال می توانیم چنین معنایی را مطرح کنیم که هم فعلیت مبدأ را گفتیم و هم معنای اسم آلت محفوظ مانده و هم می توانیم متلبس و منقضی را در اینجا تصور کنیم. ان وقت بحث می کنیم که آیا اطلاق مفتاح در ما انقضی عنه المبدأ به نحو حقیقت است یا به نحو مجاز؟

اگر مشتق حقیقت در اعم شد چنین اطلاقی حقیقت خواهد بود. و اگر حقیقت در خصوص متلبس به مبدأ بود چنین اطلاقی مجاز خواهد بود.

پس در مورد اسم آلت آن چه هست و نیست در ارتباط با هیئت است. و ماده آن همان ماده فعلی است و فتح فعلی در آن مطرح است. مفتاح یعنی چیزی که آلیت برای فتح فعلی دارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo