< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/08/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/المشتق /معنای هیئت فعل ماضی

 

کلام در جواب مرحوم آخوند ره بود. تتمه ای از آن جواب باقیمانده بود. و آن این است در رابطه با مثال سِرتُ من البصره إلی الکوفه باید گفت این مثال به اندازه مفاد خودش از واقعیات حکایت می کند.

انسان وقتی می خواهد واقعیتی را مجسم کند گاهی گوشه پرده و گاهی نصف پرده و تارةً تمام پرده را کنار می زند تا آن واقعیت را نشان بدهد و در جمله سِرت من البصره إلی الکوفه تمام پرده کنار نرفته است بلکه گوشه ای از آن کنار زده شده. و فقط از تحقق ابتداء سیر از بصره و ختم آن به کوفه پرده برداری شده است.

در سِر من البصره إلی الکوفه نیز به همین صورت است. این جمله که در مقام امر است. سِر امر است و به قول شمای آخوند یک مطلب کلی را بیان می کند از نظر مفاد و دلالت چه تفاوتی می تواند با سرت من البصره الی الکوفه داشته باشد. هر دو به یک معنا خصوصیت دارند. و خصوصیتی که مشهور می گویند همین است و آن این است که مِن یک طرف اضافه اش سیر و طرف دیگرش بصره است.

اما در آن معنای متصور هنگام وضع این خصوصیات لحاظ نشده است. در معنای متصور هنگام وضع که شما از آن به وضع عام تعبیر می کنید واضع فقط کلی ابتدا را در نظر گرفته است. و کلمات سیر ، بصره ، مطالعه ، کتاب و غیره ... در ذهنش نبوده است. کلی الابتدا را در نظر گرفته ولی موضوع له را کلی ابتدا قرار نداده بلکه موضوع له را مصادیق قرار داده است.

مصادیق عبارت از این دو معناهایی است که مورد نیاز معنای حرفی مِن می باشد.

در سرت من البصره الی الکوفه سیر و بصره و در شروع مطالعه کتاب مطالعه و کتاب و در شروع تحصیل زمان و تحصیل و ... اینها خصوصیاتی است که در موضوع له خاص مطرح است.

با توجه به اینکه خصوصیت عبارت از یک چنین چیزی است چه فرقی میان سرت من البصره الی الکوفه که با ماضی آمده است و متکلم وحده آمده است. و با مثال سر من البصره الی الکوفه که با صیغه امر آمده چه فرقی میان این دو وجود دارد که مرحوم آخوند این قدر در مقابل مشهور بر آن تکیه دارد. چه فرقی است ؟

هذا تمام الکلام فی المقدمه.

پس از اتمام مقدمه به ذکر معنای هیئت فعل ماضی می پردازیم. ببینیم معنای هیئت فعل ماضی چیست؟

محققین و اصولیین از متاخرین معتقدند ماده فعل ماضی مثل ض ر ب ، برای معنایی مجرد از نسبت وضع شده است. نه اضافه به فاعل در آن مطرح است و نه اضافه به مفعول و نه ارتباط با زمان دارد و نه ارتباط با مکان. بلکه معنای آن معنایی جامع و طبیعتی خالی از قید است. ولی همین ماده در هر مشتقی قیدی به آن اضافه شده است.

ما در مورد ماده ض ر ب این معنای جامع و طبیعت خالی از قید را به معنای کتک دانستیم و گفتیم ض ر ب برای کتک وضع شده است. این معنا وقتی صورت فعل ماضی پیدا کرد یعنی ضرب شد معنای آن کتک زد پیدا می کند.یعنی زد به آن اضافه می شود و با پیدا کردن صورت فعل مضارع یضرب معنایش کتک می زند می شود. و با پیدا کردن صورت فعل امر إضرب، معنایش کتک بزن پیدا می کند.

و وقتی هیئت اسم زمان و مکان پیدا می کند بر زمان کتک و مکان آن دلالت می کند. و با پیدا کردن هیئت اسم الت بر آلت کتک دلالت می کند. اما هیئت فعل ماضی عبارت از این است که دلالت کند بر تحقق ارتباط بین حدث که مفاد ماده است و بین فاعل که عبارت از زید است آن هم ارتباطی که به نحو تحقق و ثبوت است. این معنا را ما وقتی که ملاحظه می کنیم می بینیم از نظر مفهوم مثل مفهوم ابتدا می باشد.

ما گفتیم: از نظر مفهوم هیچ فرقی میان انسان که جوهر است با بیاض که عرض است وجود ندارد. و ابتدا که معنای حرفی است و مقامش از جوهر عرض پایین تر است وجود ندارد. یعنی مفهوم ابتدا از نظر مفهوم با جوهر و عرض از نظر مفهوم فرقی ندارد. و ابتدا که معنای حرفی است و مقامش از جوهر عرض پایین تر است وجود ندارد. ولی جوهر به چیزی نیاز ندارد. و معنای حرفی به دو چیز احتیاج دارد. حال وقتی معنای فعل ماضی با انسان و بیاض و ابتدا مقایسه می کنیم می بینیم همان خصوصیتی که در ابتدا وجود دارد در معنای هیئت فعل ماضی هم وجود دارد زیرا هیئت فعل ماضی می خواهد بگوید بین حدث که مفاد ماده است با فاعل که عبارت از زید است ارتباط صدوری محقَق در کار است.

ولی نه مفهوم ارتباط و مفهوم صدور حدث از ذات و مفهوم تحقق ارتباط بلکه واقعیت آن ارتباط و صدور و تحقق را بیان می کند. البته اینجا نیاز به توضیح بیشتر و بیان روشن تری وجود دارد که سیأتی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo