< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/المشتق /معنای هیئت افعال/ نظر مشهور در باب وضع حروف

 

بحث در این بود که آیا هیئات افعال دارای چه معنایی هستند؟ آیا معنای اسمی دارند یا معنای حرفی؟ در باب وضع حروف مشهور قائلند که وضع حروف عام و موضوع له خاص است. و ما هم مفصلا مطالبی گفتیم. و در آنجا ما نظریه محقق اصفهانی ره را تقویت کردیم و پسندیدیم که ایشان فرموده بودند در زیدٌ فی الدار سه واقعیت وجود دارد. واقعیت زید، واقعیت دار و واقعیت بودن زید در دار.

واقعیت اول و دوم واقعیت های مستقل می باشند و نیاز به چیزی ندارند. ولی واقعیت بودنِ زید در دار واقعیتی است که از وجود عَرَض هم مقامش پایین تر است. بخاطر اینکه عَرَض نیاز به یک موضوع و یک محل دارد. ولی واقعیت معنای حرفی سر تا پا نیاز و احتیاج است. آن هم احتیاج به دو طرف.

معنای فی در زیدٌ فی الدار معنایی است که از طرفی نیاز به زید و از طرف دیگر نیاز به دار دارد. به گونه ای که اگر زید نباشد این عنوان ظرفیت نمی تواند تحقق پیدا کند. اگر دار هم نباشد این عنوان ظرفیت نمی تواند تحقق پیدا کند. ولی در عین حالی که به دو طرف نیازمند است دارای یک واقعیت می باشد یعنی امری اعتباری و تخیلی نیست بلکه زیدٌ فی الدار یک واقعیت است.

زید یک ساعت قبل در خیابان بود، زید بود. دار هم بود. ولی زید فی الدار نبود. هم اکنون که از خیابان به خانه آمده این واقعیت تحقق پیدا کرده. این یک امر خیالی نیست یک واقعیت حقیقی است. ولی واقعیتی است که در وجود خودش مرتبه ای پایین تر از وجود عَرَض دارد. وقتی ما در باب معانی حرفیه این مطلب را ذکر کردیم آیا هیئت که در باب افعال به عنوان محور مطرح است دارای یک معنای اسمی است یا معنای حرفی ؟

اگر دارای معنای حرفی است آیا این معنای حرفی به دو شیئ عبارت از چیست که ما به عنوان معنای هیئت در باب مشتقات مطرح کنیم؟

در فرمایش مرحوم آخوند این جهت مطرح نشده است ولی ما باید آن را مورد فحص و بررسی قرار دهیم که آیا هیئت به عنوان یک معنای اسمی مطرح است یا به عنوان یک معنای حرفی؟

قبل از تحقیق در ارتباط با معنای هیئت نیاز به ذکر یک مقدمه است و ان مقدمه این است که در مباحث مربوط به معانی حرفیه گفتیم معانی حرفیه واقعیاتی هستند که سنخ وجودی آنها مغایر با معانی غیر حرفیه است. وجوداتی که در غیر معانی حرفیه تحقق دارند یا کاملا مستقل است و هیچ نیازی به وجود دیگر ندارد مثل وجود جواهر. و یا استقلال ندارد ولی تنها به یک معروض نیاز دارد. مثل اعراض. مثلا بیاض در وجودش نیاز به جسم دارد اما معانی حرفیه این گونه نیستند بلکه در وجود خود نیاز به دو طرف دارند ظرفیت اگر بخواهد به حسب واقع و به تعبیر علمی به حمل شایع صناعی تحقق پیدا کند هم نیاز به ظرف دارد و هم نیاز به مظروف. باید زید تحقق داشته باشد دار هم تحقق داشته باشد وقتی زید در دار واقع شد ظرفیت تحقق پیدا می کند.

پس همان طوری که الجسم له البیاض حکایت از یک واقعیت عَرَضی می کند زیدٌ فی الدار هم از واقعیتی حکایت می کند که آن واقعیت عبارت از یک معنای حرفی است. به عبارت دیگر این گونه نیست که تفاوت معنای حرفی و معنای اسمی اعتباری باشد. ( امور اعتباریه دائر مدار اعتبارند. و گاهی در اعتبار هم اختلاف تحقق پیدا می کند. عقلا چیزی را اعتبار می کنند ولی شارع چیزی را اعتبار نمی کنند. عقلای عالم چه بسا به دنبال معاملات فاسد هستند ملکیت و زوجیت را اعتبار می کنند. ولی شارع آن را اعتبار نمی کند.)

پس امور اعتباری دائر مدار اعتبار است ولی معانی حرفیه این گونه نیست. بلکه معانی حرفیه یک واقعیت تکوینیه می باشند به گونه ای که اگر زید باشد ولی در خارج دار باشد شما نمی توانید قضیه زیدٌ فی الدار مطرح کنید مگر به صورت قضیه کاذبه.

ما در مباحث گذشته مربوط به باب معانی حرفیه مطلبی را گفتیم که تکرار آن در اینجا خالی از فایده نمی باشد. بخاطر اینکه بزرگانی مثل مرحوم آخوند خراسانی ( ره ) در اینجا ظاهراً به اشتباه افتاده اند. و آن مطلب این است که مشهور در باب معانی حرفیه قائل شده و عقیده دارند که حروف دارای وضع عام و موضوع له خاص می باشند. اما چگونگی این مطلب و کیفیت آن سیأتی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo