< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/08/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مشتق / ادامه اشکال مرحوم آخوند ره بر قول نحویین / ذکر مؤید

 

کلام در اشکال دوم مرحوم آخوند ره بر قول مشهور نحویین بود. مطلب به اینجا رسید که فرمودند: جایی که فاعل فعل ماضی نفس زمان باشد آنجا دیگر در فعل ماضی مسأله زمان مطرح نیست. و إلا اگر زمان مطرح باشد باید زمان، در زمان گذشته باشد. و نیز در مواردی که فاعل فعل ماضی از مجردات است مثل عَلِمَ الله که معنا ندارد در اینجا زمان برای خداوند متعال و برای علم او ظرفیت داشته باشد. بلکه خدای متعال ما فوق زمان است. مجرد ما فوق زمان است.

مرحوم آخوند ره در اینجا می فرماید: بله ما می توانیم بگوییم فعل ماضی دارای یک خصوصیت معنوی است. یعنی در معنای ماضی یک خصوصیتی وجود دارد هم چنان که در مضارع ایضاً در معنایش خصوصیتی وجود دارد. آن خصوصیت در همه موارد فعل ماضی و فعل مضارع وجود دارد. آن خصوصیت وقتی با زمانیات تطبیق می شود روی زمان ماضی تطبیق می شود. اینکه در عبارت مرحوم آخوند ره می فرماید: فیما اُسنِد إلی الزمانیات نمی خواهد این خصوصیت را در فعل ماضی مسند به زمانیات مطرح کند این خصوصیت در تمام افعال ماضی وجود دارد. ولی به تناسب فاعل ؛ اگر فاعل زمانی است به لحاظ اینکه زمانی حتما باید در زمان تحقق پیدا کند آن خصوصیت وقتی توأم با این معنا شد از فعل ماضی ، زمان ماضی استفاده می شود. از فعل مضارع زمان حال و استقبال استفاده می شود. ولی اگر فاعل خود زمان باشد یا از مجردات باشد دیگر اقتضای این معنا را نمی کند.

بنابراین در معنای فعل ماضی هیچ گونه تفکیکی نیست. ماضی مسند به زمان ، ماضی مسند به مجرد و ماضی اسناد داده شده به زمانی همه یکسان هستند. خصوصیت زمانی بودن فاعل اقتضا می کند که وقتی با این معنا تطبیق پیدا کرد در ماضی انطباق بر زمان گذشته و در مضارع انطباق بر زمان حال و استقبال پیدا می کند. ولی آیا آن خصوصیت چیست دیگر مرحوم آخوند از آن نامی به میان نمی آورد. مثل خصوصیت تحقق و ثبوت. خصوصیت تحقق، خصوصیتی است که اگر به الله و علم الله نسبت داده شود به زمان کاری ندارد. اگر به خود زمان نسبت داده شود مسأله ای به وجود نمی آورد. ولی اگر به زمانی مثل زید نسبت داده شود و گفته شود تَحَقَقَ ضَربَ زیدٍ چنین چیزی جز با زمان ماضی امکان ندارد تحقق پیدا کند.

تَحَقَقَ عِلمُ زیدٍ جز با زمان ماضی منطبق نمی شود. ولی تَحَقَقَ علمُ الله مافوق زمان است و دیگر معنا ندارد ظرف زمانی داشته باشد. یا مثلاً در فعل مضارع به منظور کلمه تحقق از ترقب استفاده کنیم. ترقب به معنای انتظار است. یعنی امید این معنا می رود.

حال باید ببینیم معنایی که ترقب به آن نسبت داده می شود چیست؟ یعنی این معنا اگر ضربُ زیدٍ باشد یعنی امید ضرب زید وجود دارد چنین چیزی مسأله آینده و ظرف زمانی مستقبل را به همراه مستقبل را به همراه دارد. اما اگر این معنا اراده خداوند باشد این دیگر ما فوق زمان است و ارتباطی به زمان ندارد.[1]

مرحوم آخوند ره بعد از این بحث دو مؤید ذکر می کنند که بعداً به بعضی از آنها اشاره می شود.

حال سؤال این است که آیا هیئت های افعال دارای معنای اسمی هستند یا معنای حرفی؟

در باب افعال آن چه به عنوان محور مطرح است عبارت از هیئت می باشد. همان طوری که در باب خارجیات می گوییم شیئیة الشئ بصورته ( برای بررسی این مطلب به شرح منظومه ص 127 مراجعه شود. ) در باب مشتقات هم شیئیت مشتق به هیئت اشتقاقی و هیئت فعلی آن است. پس در حقیقت محور در افعال همان هیئات است. حال باید ببینیم آیا هیئات دارای معنای اسمی می باشد یا معنای حرفی؟

در باب وضع حروف مشهور محققین از اصولیین برخلاف مرحوم آخوند قائلند که وضع حروف عام و موضوع له خاص است. وقتی واضع می خواسته کلمه مِن را وضع کند مفهوم کلی ابتدا را ملاحظه کرده ولی کلمه مِن را برای این مفهوم کلی وضع نکرده است. بلکه مِن را برای معنایی غیر مستقل که عبارت از ابتداهای خارجی است وضع نموده است. ( برای مطالعه بیشتر پیرامون این مطلب به کتابهای الفصول الغرویه فی الاصول الفهیه ص و قوانین الاصول میرزای قمی ص و کتاب هدایة المرشدین شیخ محمد تقی راضی اصفهانی که شرحی بر معالم شهید ثانی است. مراجعه شود. )


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo