< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مشتق / دلالت افعال بر زمان / جواب نحویین / اشکالات مرحوم آخوند ره

بحث در مشتق است. تاکنون بحث درباره ماده مشتقات بود که مفصلا بحث شد. حال به مناسبت و به تبعیت از مرحوم آخوند ره مطلبی را مورد بررسی قرار می دهیم.

به عنوان یک جمله معترضه بحثی را در ارتباط با دلالت افعال بر زمان داشته باشیم. اگرچه افعال از حریم نزاع در باب مشتق خارجند. بخاطر اینکه بحث ما در باب مشتق مربوط به آن دسته از مشتقاتی است که با ذات اتحاد پیدا می کنند. و به تعبیر مرحوم آخوند جری بر ذات پیدا می کنند. و می توان بین آنها و ذات یک قضیه حملیه تشکیل داد. و ملاک در قضیه حملیه هم اتحاد و هوهویت است . این آن است. و این هوهویت و چنین چیزی فقط در اسم فاعل و اسم مفعول و صفت مشبهه و اسم مکان و اسم آلت مطرح است. ولی مرحوم آخوند ره به مناسبت مطرح کردن مسأله افعال به عنوان اینکه خارج از محل نزاع است بحثی را در ارتباط با دلالت الفاظ بر زمان مطرح کرده است. و ما نیز به تبعیت از ایشان آن را می آوریم.

سؤال: آیا فعل بر زمان دلالت می کند یا خیر ؟

جواب این سؤال را ابتدا نحویین داده اند. مشهور نحویین می گویند: فعل بر زمان دلالت می کند و حتی دلالت بر زمان را بر تعریف فعل آورده اند. فعل دارای معنایی است که آن معنا مقترن به یکی از زمانهای سه گانه است. اقتران به معنای جزئیت است و حتی از دلالت الیزامیه هم بالاتر است. اقتران به معنای دلالت تضمن است یعنی فعل معنایی دارد که آن معنا متضمن یکی از زمانهای سه گانه است. به خلاف اسم که چنین اقتران و تضمنی در آن وجود ندارد و همین امر فارق بین اسم و فعل شده است.[1]

مرحوم آخوند ره به کلام مشهور نحویین چندین اشکال وارد کرده است که ما همه این اشکالات را مطرح می کنیم تا ببینیم کدام وارد است و کدام نیست.

اشکال اول: مشهور نحویین وقتی فعل را مطرح نموده اند گویا فقط فعل ماضی و مضارع به ذهن شان آمده است. در حالی که به این نحویین باید گفت: ما افعال دیگری هم داریم که در آنها اصلا مسأله زمان مطرح نیست. مثل فعل امر و فعل نهی. فعل امر و فعل نهی کجا برزمان دلالت می کنند؟ مخصوصا وقتی این فعل امر را و فعل نهی را در اصول مطرح می کنیم؟ وقتی از هیئت إفعَل بحث می شود آیا هیچ اصولی آمده که بگوید در معنای امر و در معنای إفعل یک خصوصیت زمانیه مطرح است ؟ خیر.

بلکه اصولیین گفته اند: هیئت إفعل برای دلالت بر إنشاء طلب فعل وضع شده است و چیزی به عنوان خصوصیت زمانیه را در آن معتبر ندانسته اند. زمان جزء فعل نیست. اگرچه نفس این إنشاء و نفس گفتن إضرِب در زمان حال واقع شده است. ولی این موجب نمی شود که خود إضرب دارای زمان باشد.

إخبار در جمله خبریه هم در زمان حال واقع می شود آیا کسی می گوید در مخبر به زمان دخالت دارد؟ خیر. إنشاء طلب ضرب در حال واقع شده اما مُنشأ عبارت از طلبُ الضرب است. و هیچ گاه خصوصیت زمان در مُنشأ دخالت ندارد چنان که در مخبر به دخالت ندارد.

اشکال دوم: این است که :

مرحوم آخوند به مشهور نحویین می گوید گاهی از اوقات فعل ماضی به خود زمان نسبت داده می شود یعنی فاعل آن ماضی خود زمان است. مثل اینکه گفته شود مضی الزمان. آیا معنای این جمله چیست؟ نمی توان گفت معنایش در زمان گذشته است این معنای غلطی است .

جائی که فاعل فعل ماضی خود زمان باشد آنجا دیگر در فعل ماضی مسأله زمان مطرح نیست. و إلا باید زمان در زمان گذشته باشد و نیز در مواردی که فاعل فعل ماضی از مجردات است مثل اینکه گفته شود عَلِمَ الله. آیا این استعمال فعل ماضی مجاز است یا حقیقت؟

دلیل بر اینکه زمان جزء فعل نیست این است که اگر استعمال این علِمَ الله حقیقت است معنا ندارد که زمان برای خداوند متعال و برای علم او ظرفیت داشته باشد. خداوند تبارک و تعالی ما فوق زمان است. در حالی که عَلِمَ الله به حسب استعمال، یک استعمال صحیح است. و معنا ندارد زمان در عَلِمَ الله أخذ و مطرح شود.

مرحوم آخوند ره می فرماید: بله ما می توانیم بگوییم فعل ماضی دارای یک خصوصیت معنوی است. یعنی در معنای آن یک خصوصیتی وجود دارد. فعل مضارع هم در معنایش خصوصیتی وجود دارد. آن خصوصیت در همه موارد فعل ماضی و مضارع وجود دارد. خواه فاعل آن زمان باشد یا مجرد باشد یا از زمانیات مثل زید باشد. و آن خصوصیت وقتی با زمانیات تطبیق می شود روی زمان ماضی تطبیق می شود.

در کفایه نکته ای وجود دارد که شرحه سیأتی إن شاءالله.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo