< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مشتق / ماده مشتقات / مصدر/ اشکال بر نظریه کوفیین

بحث در اشکال بر نظریه کوفیین بود و بصریین؛ که همچنین اگر بخواهیم مصدر را به عنوان ماده مشتقات مطرح کنیم در باب مصدر تردید و شک است که آیا در معنای مصدر نسبتی وجود دارد یا معنای مصدر خالی از نسبت است و هیچ گونه نسبت فاعلی یا مفعولی در آن تحقق ندارد.

به عبارت دیگر ما یک وقت ضرب را به معنای زدن معنا می کنیم در زدن نسبت وجود دارد. درزدن حدوث ضرب تحقق دارد. و یک وقت ضرب را خالی از نسبت معنا می کنیم یعنی آن را به کتک! و نه کتک زدن معنا می کنیم. و در کتک هیچ گونه نسبتی وجود ندارد.

اگر ما ضرب را دارای یک معنای مشتمل بر دارای یک معنای مشتمل بر نسبت بدانیم مصدر هم مانند فعل است در اینکه نه لفظ آن در مشتقات محفوظ است. و نه معنای آن.

اما لفظ آن در مشتقات محفوظ نیست زیرا هیئت مصدر هیئت فَعل و ضرب است. و هیئت فَعل در هیچ یک از مشتقات تحقق ندارد . هر یک از مشتقات دارای هیئت های مخصوصی می باشد که آن هیئت ها مغایر با هیئت فعل است ما نمی توانیم مثلا بگوییم در هیئت فاعل هیئت فعل محفوظ است.

چگونه ممکن است در یک کلمه دو هیئت جمع شود. معنای مصدر هم در مشتقات محفوظ نیست. زیرا معنای ضرب عبارت از زدن است. در معنای ضرب نسبتٌ مایی وجود دارد. ولی معنای مشتق دیگر این گونه نیست. ضَرَب یعنی زد در زمان گذشته . یَضرب میزند در زمان آینده. وبین اینها از نظر معنا تغایر وجود دارد.

بنابراین اگر مصدر دارای یک معنای مشتمل بر نسبت ما باشد همان حسابی که فعل با مشتقات دارد مصدر هم با مشتقات دارد. نه لفظش در ضمن مشتقات محفوظ است ونه معنایش.

ولی اگرمصدر را خالی از نسبت معنا کنیم ضرب را به معنای کتک دانستیم نه به معنای زدن ؛ اینجا اگرچه معنای مصدر در مشتقات محفوظ است. زیرا در معنای تمام مشتقات کتک را می آوریم، کتک زد ، کتک می زند، کتک بزن و کتک زننده و ...

و این معنا در تمامی مشتقات محفوظ است. ولی لفظ آن در هیچ یک از مشتقات ملاحظه نشده است. در هیچ یک از مشتقات هیئت فعل نداریم. بلکه هر مشتقی هیئت خاصی دارد. و نمی شود دو هیئت در یک کلمه جمع شود.

در نتیجه هیچ یک از کلام بصریین و کلام کوفیین با معنای حقیقی ماده نمی سازد.

اما نظریه سوم :

نظریه محققین از متأخرین می باشد که فرموده اند : ماده مشتقات دارای هیئت خاصی نیست . واضع وقتی خواسته لفظی را برای کتک خالی از نسبت وضع کند ماده ض ر ب را با همین ترتیب در نظر گرفته نه کمتر نه زیادتر.

اگر این گونه باشد خصوصیتی که از نظر لفظ و معنا در ماده مشتقات معتبر است در اینجا نیز وجود دارد. به خاطر اینکه اولا : برای ماده هیئت خاصی در نظر گرفته نشده بلکه عنوان ض ر ب را ملاحظه کرده و این عنوان در تمامی مشتقات محفوظ است.

و ثانیا: معنای یک معنای خالی از نسبت است عنوان زدن در کار نیست بلکه معنا عبارت از کتک است و کتک معنایی است که در جمیع مشتقات تحقق دارد. ضارب کتک زننده ، مضروب کتک خورنده و...

اشکالات وارده بر کلام متأخرین :

اشکال اول: این گونه که ایشان ماده را معنا کرده اند و گفتند ماده عبارت است از ض رب و معنا عبارت از کتک بدون هیچ نسبت فاعلی یا مفعولی ؛ این حرف دارای اشکال است.

زیرا در باب وضع می گوییم: وضع عبارت از ایجاد علقه بین لفظ و معناست. حال ببینیم آیا لفظ چیست؟ لفظ عبارت است از یک ماده و هیئت است. هیئت تنها را نمی شود لفظ نامید. ماده تنها را هم نمی شود لفظ نامید. اینها که می گویند ض ر ب برای کتک بدون نسبت وضع شده است. ما در جواب می گوییم اینها که لفظ نیست پس چگونه آن را برای معنایی وضع کرده اند؟ ض ر ب در زمانی عنوان لفظ را پیدا می کنند که دارای هیئتی باشند. کسانی که می گویند مصدر با ماده مشتقات است می گویند واضع ضرب را وضع کرده است. و کسانی که می گویند فِعل ماده مشتقات است می گویند: ضَرَبَ به عنوان ماده مطرح است.

ولی شما می گویید ماده عبارت از ض ر ب است. در حالی که عنوان لفظ بر ض ر ب انطباق پیدا نمی کند. این اشکال وارده بر متأخرین از اصولییین است. جوابه سیأتی.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo