< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مشتق / اسم زمان / بررسی و اشکال کلام مرحوم آخوند ره

کلام در بررسی فرمایش مرحوم آخوند ره در رابطه با راه حلی که در اسم زمان ارائه نموده بودند بود. با توجه به مطالبی که گفته شد به این نتیجه می رسیم که باید در جواب مرحوم آخوند بگوییم این اختلاف در مورد موضوع له لفظ جلاله برای این است که اختلاف در اصل توحید وجود دارد. مسأله توحید از مسلمات بین جمیع فلاسفه و جمیع محققین نیست بلکه عده ای در این زمینه دچار انحراف و گمراهی شده اند. عده ای از فلاسفه راه باطل را اختیار کرده و تحت تأثیر ادله توحید قرار نگرفته اند.

بنابراین ممکن است در اینجا گفته شود واضع در مقام وضع تحت تأثیر عقاید مذهبی نیست بلکه در آن مقام جنبه اجتماعی و ابتلاء عمومی را مورد نظر دارد به همین جهت لفظ الله را برای معنایی کلی وضع کرده و در آن معنای کلی هم اختلاف است.

موحدین عالم معتقدند آن معنای کلی دارای مصداق منحصر به فرد است و برحسب ادله توحید قائل به توحید ذات هستند . ولی جماعتی از فلاسفه غیر موحد تحت تأثیر ادله توحید قرار نگرفته اند و قائل به تعدد واجب و تکثر واجب شده اند. [1] مسأله وضع را نباید با مسأله اعتقادی و مسأله شرعی مخلوط کرد.

خلاصه اینکه : ما ممکن است بگوییم چه کسی گفته اگر کلمه الله برای یک معنای کلی وضع شده باشد آن کلی منحصر به فرد است ؟ این نظر موحدین است . ولی واضع در مقام وضع تابع نظر موحدین نیست . وضع یک مسأله عمومی است. مثلا واضع کلمه بت را هم بر شرکاء خداوند وضع کرده است . پس آیا ما باید به جنگ واضع برویم و بگوییم چه کسی به تو این اجازه را داده که برای شرکای خداوند کلمه بت را وضع کنی ؟

مسأله وضع غیر از مسأله اعتقاد صحیح و اعتقاد باطل است. لذا در مورد کلمه جلاله ما ممکن است بگوییم واضع به این جهت کلمه الله را برای یک معنای کلی وضع کرده که در مصداق این معنای عام اختلاف است.

کسانی که راه حق را طی کرده اند قائل به وحدت این مفهوم و انحصار این مفهوم در یک فرد شده اند. ولی کسانی که نتوانسته اند عقاید حقه را به دست بیاورند قائل به توحید نیستند و مسأله توحید را انکار کرده اند.

اما اشکال مؤید دوم مرحوم آخوند : این است که این مؤید واضح البطلان است. زیرا ایشان می فرماید همه قبول دارند که کلمه واجب برای یک معنای عام وضع شده در حالی که مصداق آن معنای عام بیش از یک فرد نیست . ما از مرحوم آخوند سؤال می کنیم که آیا شما کلمه واجب به تنهایی را می گویید یا کلمه واجب الوجود را ؟ کدام را ؟

کلمه واجب به تنهایی به معنای ثابت و ضرورت است . واجب گاهی به وجود اضافه می شود وجود ضرورت دارد. و گاهی به عدم ؛ شریک الباری هم واجب است.

ولی واجب العدم یعنی عدم برایش ضرورت دارد. خداوند هم واجب است یعنی واجب الوجود است. اگر شما واجب را با قطع نظر از اضافه به وجود مطرح کنید کلمه واجب به معنای ثابت و به معنای ضرورت است. ضرورت هم دارای معنای عامی است و مصادیق متعددی دارد. ضرورة الوجود ، ضرورة العدم ، ضرورة الانسانیه ، ضرورة الحیوانیه ، ضرورة اللاحیوانیه و ... همه اینها مصادیق مفهوم واجب و مفهوم ضرورت می باشد.

بنابراین روی کلمه واجب به تنهایی نمی شود تکیه کرد بلکه باید روی واجب الوجود تکیه کنیم . در این صورت ما می گوییم واجب الوجود اصلا وضع ندارد. واضع نیامده واجب الوجود را وضع کند بلکه واجب الوجود دارای دو وضع است. شما در اینجا دو لفظ را ترکیب کرده و عنوان واجب الوجود را بدست آورده اید واضع کلمه واجب را برای ثابت و ضرورت وضع کرده و کلمه وجود را هم برای وجود وضع کرده است. شما آمده اید بین این دو را ترکیب کرده اید واجب را با وجود . این ترکیب شما در مقام استعمال است نه اینکه واضع در مقام واجب الوجود را برای معنایی وضع کرده باشد. شما حتی وقتی این دو را ترکیب می کنید انحصار به ذات مقدس پروردگار ندارد. زیرا در فلسفه گفته شده است که ما چند واجب الوجود داریم ؛ واجب الوجود بالذات که عبارت از خداوند است. واجب الوجود بالغیر که عبارت از ممکنات است. قسم سومی هم داریم که واجب الوجود بالقیاس إلی بالغیر است. و این با واجب الوجود بالغیر تفاوت دارد. بالأخره ما سه تا واجب الوجود داریم که واجب الوجود مطلق هر سه را شامل می شود.[2]

بلی اگر عنوان واجب الوجود بالذات را در نظر بگیریم انحصار به ذات مقدس پروردگار پیدا می کند. ولی این ترکیب از شماست و این در مقام استعمال است و ارتباطی به وضع ندارد. لذا مؤید دوم مرحوم آخوند هم که برای راه حل اول بود صحیح نیست و در نتیجه جواب ایشان هم از اشکالی که در ارتباط با اسم زمان مطرح بود نتوانست اشکال را دفع کند. و برای فرمایش مرحوم آخوند لا مساعدة علیه و جایگاهی نیست.

 


[2] نهایة الحکمة ج1 ص109.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo