< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/07/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مشتق / اسم زمان / مؤید دوم مرحوم آخوند ره

بحث در اسم زمان بود که با توجه به متصرم بودن آن برایش حالت تلبس و انقضا متصور نیست و با مشکل برخورد می کند. که راه حل هایی وحود داشت که اولین راه حل از مرحوم آخوند بود که در آن فرمود: اگر یک مفهوم کلی منحصر به یک فرد بود مانعی ندارد که ما لفظ را در برابر همان مفهوم کلی وضع کنیم و اسم زمان هم این چنین است . دو مؤید آوردند که یک مؤید آن بیان کردیم.

مؤید دوم: مرحوم آخوند می فرماید : اختلافی نیست که کلمه الواجب برای یک مفهوم کلی وضع شده است در حالی که بدون اشکال به مقتضای ادله توحید مصداق الواجب منحصر به ذات مقدس پروردگار است و عنوان الواجب از عنوان الله هم بهتر می تواند حرف ما را تأیید کند. زیرا عنوان الله محل خلاف بود ونزاع ؛ و برخی احتمال داده بودند که الله علم ذات و علم شخص باشد ولی در مورد کلمه واجب کسی این احتمال را نداده است بلکه همه اتفاق دارند که الواجب برای معنای عامی وضع شده است ولی به مقتضای ادله توحید مصداق الواجب واحد است و آن اختصاص به ذات مقدس پروردگار دارد.[1]

باید این کلام مرحوم آخوند (ره) مورد بررسی و کنکاش قرار بگیرد . مرحوم آخوند در حقیقت سه مطلب را مطرح نموده که هر سه آن مورد اشکال است.

اشکال اصلی و اول: ایشان فرمود چه مانعی دارد که یک مفهوم عامی دارای مصداقی منحصر به فرد باشد ولی در عین حال لفظ برای همان مفهوم عام وضع شود.

ما در جواب می گوییم اشکالش این است که چنین چیزی با هدف و غرض وضع نمی سازد . وضع یک کار بیهوده و لغو و تشریفاتی نیست که از ناحیه واضع صورت می گیرد . بلکه وضع برای تسهیل در مقام تفهیم و تفهم است قبل از وضع لازم بود که مقاصد انسانی با اشاره تفهیم و تفهم می شد. و این امر مشکلاتی زیاد بوجود آورده بود. برای از بین بردن این مشکلات مسأله وضع مطرح گردید. خداوند مولودی به شخصی عنایت کند تا که نامگذاری برای او تحقق پیدا کند ولی کسی اگر مولودی ندارد و احتمال می دهد که مولودی داشته باشد وحال اینکه مولودی در بین نیست چه معنا دارد که نامگذاری برای فرزند تخیلی کند ؟

همیشه وضع با این هدف همراه است که تفهیم و تفهم سهولت پیدا کند. وقتی هدف از وضع این شد ما سؤال می کنیم شما می گوئید چه اشکال دارد که موضوع له یک معنای عام باشد ولی مصداق آن منحصر به فرد باشد می گوئیم در این صورت چه فایده ای دارد که لفظ را برای این موضوع عام وضع کنند ؟ وضع لفظ برای چنین مفهوم عامی چه مشکلی را حل میکند ؟ این وضع چه تسهیلی را به وجود می آورد ؟

لذا ما وقتی هدف و غرض وضع را در نظر بگیریم می بینیم به ما اجازه چنین کاری را نمی دهد. اگر شما در مورد اسم زمان ملاحظه میکنید که فقط متلبس به مبدأ تصور دارد و منقضی عنه المبدأ در اسم زمان تصور ندارد چه اثری بر این مترتب می شود که اسم زمان را برای معنای جامع و برای قدر مشترک بین متلبس و منقضی وضع کنیم ؟

اشکال مؤید اول آخوند این است که قبول داریم که در لفظ جلاله الله جل جلاله خلاف و نزاع واقع شده است ولی اولا ما در این نزاع قول اول را مقتضای تحقیق می دانیم و معتقدیم لفظ جلاله الله علم برای ذات مقدس پروردگار متعال است و علم شخص است . نه اینکه برای مفهوم کلی ذات المستجمع لجمیع صفات الکمالیه وضع شده باشد.

ولی این تحقیق مسأله است و مرحوم آخوند به اصل وجود اختلاف در مورد لفظ جلاله استشهاد کرده است. و اصل جواب ما به مرحوم آخوند سیأتی إن شاءالله .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo