< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد ابوالفضل عادلی‌نیا

99/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در مشتق است . مرحوم صاحب فصول سه دلیل اقامه کردند مبنی بر اینکه بحث مشتق محدود است به اسم فاعل و صفت مشبهه را می گیرد بقیه مشتقات از قبیل اسم مفعول و اسم زمان و مکان واسم آلت را نمی گیرد.

مرحوم آخوند خراسانی (ره ) از دلیل اول و دوم صاحب فصول جواب دادند. اما سخن امروز در جواب مرحوم آخوند از دلیل سوم صاحب فصول می باشد که دو جواب بیان کرده اند.

جواب اول از دلیل سوم صاحب فصول :

اولا : این معنایی که شما برای الفاظ ذکر کردید آیا از جانب خودتان فرض کردید یا معتقدید این معانی مورد اتفاق همه است . اگر خودتان می گوئید اسم زمان و مکان حقیقت در اعم است فرض می کنیم حقیقت در اعم باشد این چه دلالتی دارد بر اینکه اسم زمان و مکان از محل نزاع خارج است و اگر می خواهید بگوئید این مسأله و این حرف ما مورد اتفاق همه است و همه می گویند اسم زمان و مکان حقیقت در اعم است و از محل نزاع خارج است . مرحوم آخوند در جواب میفرمایند خیر اتفاق همه بر این مسأله قائم نشده است و اسم زمان و مکان داخل در محل نزاع است.

خلاصه حرف این است که صاحب فصول ( ره ) گمان کرده آنچه را که خود معتقد است مورد اتفاق و قبول همگان است در حالی که مسأله به این صورت نیست .

جواب دوم :

می فرماید : ثانیا ؛ بین مبادی افعال ( مبادی در قاتل ، قتل ؛ در ضارب ، ضرب ) اختلاف وجود دارد. بعضی از مبادی، دارای جنبه فعلیت و بعضی دارای جنبه شأنیت، و بعضی هم دارای جنبه حرفه و بعضی دارای جنبه صناعت و بعضی دراری جنبه ملکه می باشد . مثلا عدالت به عنوان مبدئی است که دارای جنبه ملکه می باشد . ملکه عبارتست از قوه راسخه در نفس انسان ؛ که به وسیله آن در انسان یک حالت اعتصام در مقابل گناه حاصل می شود.

یا مثلا تجارت دارای جنبه حرفه و نجاری به معنای مصدری دارای جنبه صناعت است . و اختلاف بین مبادی سبب نمی شود که آقای صاحب فصول اینها از محل نزاع خارج باشند بلکه سبب می شود که عنوان منقضی تغییر پیدا کند . مثلا انسانی که ضرب از او صادر شده به مجرد تمام شدن ضرب ، ضرب از او منقضی می شود زیرا ضرب یک مبدأ فعلی است مبدئی است که با فعلیتش تحقق پیدا می کند و سپس منعدم می شود و بعد از انعدام عنوان انقضا عنه المبدأ صدق می کند .

ولی در باب عدالت که یک ملکه راسخه است در صورتی انقضا پیدا میکند که این ملکه از بین برود . و این قوه راسخه منقضی شود.

روشن است ملکه عدالت مثل ضارب نیست که به همین زودی از بین رود بلکه ملکه از بین نمی رود . و یا مثلا کسی که حرفه اش تجارت است اگر شبی در منزلش نشسته و غذا می خورد نمی شود گفت این تاجر انقضا عنه المبدأ است زیرا الان شب است و تجارت مربوط به روز است . خیر . بلکه انقضا عنه المبدأ در تاجر در صورتی صدق می کند که حرفه او تغییر کند یعنی تجارت را کنار بگذارد و کار دیگری شروع کند.

در نتیجه عنوان انقضا عنه المبدأ به لحاظ مبادی فرق میکند و ما نباید همه مبادی را یکسان ملاحظه کنیم .[1]

یکی از مثالهایی که مورد اختلاف است و در این زمینه مطرح است مثال درباره مقتول است که مرحوم صاحب فصول (ره ) آن را مطرح کرده است.

از ایشان سوال می کنیم مقصود شما از مقتول چیست ؟ اگر مقصود همان قتل به معنای فعلی است چنان که حالا بخواهید بگویید هذا مقتول زید. این مبتنی یر نزاع در این است که آیا مشتق در اعم هم حقیقت است یا نه ؟ ولی اگر مراد از هذا مقتول زید این باشد که هذا زهق روحه بید زید.

این معنایی است که تا هزار سال هم به صورت حقیقت صدق می کند.

در مورد مضروب هم به دو صورت می توان تصور کرد اگر مضروب را به معنای فعلی معنا کنیم همان گونه که در ضارب عنوان انقضا عنه المبدأ وجود دارد در مضروب نیز عنوان انقضا عنه المضروبیه وجود دارد . ضاربیت و مضروبیت متقابل با هم می باشند و اگر در یکی انقضا صدق کرد در دیگری هم صدق می کند .

ولی اگر مضروب را به معنای من وقع علیه الضرب معنا کنیم ، به عبارت دیگر مضروب را به یک معنای مستمر معنا کنیم این دیگر انقضا ندارد همیشگی است.

بنابراین در کلام صاحب فصول یک چنین خلطی صورت گرفته . نتیجتاً باید گفت حق در این منازعه بین صاحب فصول و مرحوم آخوند، حق با مرحوم آخوند است . که ما نمی توانیم دایره مشتق را به اسم فاعل و صفت مشبهه و بعضی از مصادر که به معنای اسم فاعل می باشند اختصاص دهیم . بلکه مشتق دارای معنای وسیعی است .

هذا تمام الکلام فی جواب مرحوم آخوند ( ره ) به صاحب فصول .

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo