درس خارج فقه استاد سید محسن حسینیفقیه
1400/09/23
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه خانواده / مسأله ازدواج مسلمان با غیر مسلمان / بررسی مبحث کفویت یا کفائت در ازدواج / ازدواج با اهل تسنن
جواز و یا عدم جواز ازدواج با مرتد یا مرتده
صور مسئله این است:
1- اگر یکی از زوجین قبل از دخول مرتد شد، نکاح باطل میشود.
2- اگر یکی از زوجین بعد از دخول مرتد شد و یا شوهر در دخول و یا عدم دخول (فرقی نمیکند) مرتد فطری باشد، نکاح باطل میشود.
3- زوج مرتد ملی یا زوجه مرتد (فطری یا ملی) باشند و اگر در زمان عده به اسلام برنگشتند، عقد فسخ میشود.
سؤال: چرا اگر یکی از زوجین قبل از دخول مرتد شد، عقد باطل میشود؟ چون نکاح با کافر یا کافره جایز نیست و عده هم در اینجا معنا ندارد.
سؤال: چرا اگر یکی از زوجین بعد از دخول مرتد شد و مرتد مرد باشد و فطری، عقد باطل میشود؟ چون مرد محکوم به قتل میشود و زوجه باید عده وفات را نگه دارد.
اگر مرد باشد و مرتد ملی و یا زن باشد و مرتده (ملی یا فطری)، چون در اینجا زمینه پذیرش توبه آنها هست، بنابراین فسخ نکاح تا زمان انقضاء عده به تأخیر میافتد.
بحث کفویت و یا کفائت
این بحث بیشتر در ارتباط با اهل تسنن است که آیا میشود از اهل تسنن زن اختیار کرد یا خیر؟ و آیا میشود به اهل تسنن دختر داد یا خیر؟ عنوان عام این بحث، کفائت است، ولی کفائت از 7 جهت و یا حداقل از 6 جهت محل کلام است و اصلیترین جهت در بحث کفویت و کفائت، بحث اهل تسنن است.
( مسائل من لواحق العقد )
( وهي سبع : الأولى ) لا خلاف في أنّ ( الكفاءة شرط في النكاح ) بل الإجماع بقسميه عليه ، ( و ) لكن ( هي ) بمعنى ( التساوي في الإسلام ) فلا يجوز للمسلمة نكاح غير المسلم ، ( وهل يشترط التساوي في الايمان ) بالمعنى الأخص فلا يجوز نكاح المؤمنة غير المؤمن على نحو ما سمعته في الإسلام؟ ( فيه روايتان أظهرهما الاكتفاء بالإسلام وإن تأكد استحباب الايمان ، وهو في طرف الزوجة أتم ، لأن المرأة تأخذ من دين بعلها ) أما العكس فلا خلاف في جوازه كما اعترف به في كشف اللثام وغيره.[1]
مرحوم صاحب جواهر میفرمایند نه تنها عدم الخلاف، بلکه بالاتر، اجماع محصل و منقول بر اشتراط کفائت است در نکاح. ایشان میفرمایند مراد 2 چیز است.
1- تساوی در اسلام، یعنی زن مسلمان نمیتواند با مرد غیر مسلمان ازدواج کند و مرد مسلمان نمیتواند با زن کافره ازدواج کند و فقط میتواند با زن اهل کتاب ازدواج کند. البته بعضیها تفسیر در دائم و منقطع داده بودند، ولی ما به پیروی از بعضی از بزرگان گفتیم هر دو منعی ندارد.
2- تساوی در ایمان، یعنی 12 امامی میتواند با غیرش (6 امامی، 4 امامی، سنی) باشد. یعنی به تعبیر واضحتر ازدواج زن مؤمنه با مرد غیر مؤمن ولی به ظاهر مسلمان جایز است.
پس محل کلام ما ازدواج زن مؤمنه 12 امامی با مرد مسلمان غیر 12 امامی است.
در اینجا ابتدا باید بگوییم که آن مرد یا ناصبی است یا غالی. ناصبی و غالی در یک طرف و غیر ناصبی و غالی در طرف دیگر قرار دارند. یعنی غیر ناصبی و غالی میشوند 6 امامی یا 4 امامی یا سنی غیر ناصبی. ناصبی من نصب العداوه لاهل البیت. غالی کسی است که نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) قائل به الوهیت است و یا قائل به این شود که امامان معصوم (علیهم السلام) پیامبر هستند.
حکم ازدواج زن مؤمنه 12 امامی با مرد ناصبی یا غالی
مرحوم صاحب جواهر میفرمایند:
1- لایجوز، چون بر کفر ناصبی و غالی اجماع داریم، البته اجماع مدرکی بر عدم جواز ازدواج با کافر.
2- لااشکال عندنا فی کفرهما، اجماع است که ناصبی و غالی کافر هستند و با کافر هم نمیشود ازدواج کرد.
3- [٥٦٠] ٥ ـ محمد بن علي بن الحسين في ( العلل ) : عن محمد بن الحسن ، عن سعد بن عبدالله ، عن أحمد بن الحسن بن علي بن فضال ، عن الحسن بن علي ، عن عبدالله بن بكير ، عن عبدالله بن أبي يعفور ، عن أبي عبدالله عليهالسلام ـ في حديث ـ قال : وإياك أن تغتسل من غسالة الحمام ، ففيها تجتمع غسالة اليهودي والنصراني والمجوسي والناصب لنا أهل البيت وهو شرهم ، فإن الله تبارك وتعالى لم يخلق خلقا أنجس من الكلب وإن الناصب لنا أهل البيت لأنجس منه. [2]
4- روایت دیگر در وسائل از ابواب ما یحرم بالکفر.
١٠ ـ باب تحريم تزويج الناصب بالمؤمنة والناصبة بالمؤمن
[ ٢٦٣١٧ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن محبوب ، عن جميل صالح ، عن فضيل بن يسار ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : لا يتزوج المؤمن الناصبة المعروفة بذلك.[3]
یعنی ناصبی و غالی نه میتوانند زن مسلمان بگیرند و نه میتوانند به مسلمان زن بدهند و مثل کافر هستند که مرد مسلمان با زن کافره به معنای مشرکه و غیر اهل کتاب نمیتواند ازدواج کند.
در این مورد مرحوم شیخ حر عاملی 6 روایت آوردهاند.
1- باب 10 حدیث اول سند معتبر است.
[ ٢٦٣١٧ ] ١ ـ محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن ابن محبوب ، عن جميل صالح ، عن فضيل بن يسار ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : لا يتزوج المؤمن الناصبة المعروفة بذلك.[4]
مؤمن نباید با زن ناصبی ازدواج کند. البته این روایت یک قید دارد و آن اینکه زن ناصبی به عنوان ناصبی بودن شناخته شود.
2- [ ٢٦٣١٨ ] ٢ ـ وعن محمد بن إسماعيل ، عن الفضل بن شاذان ، عن ابن أبي عمير ، عن ربعي ، عن الفضيل بن يسار ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال: قال له الفضيل: (ازوج الناصب؟) قال: لا ولا كرامة، قلت: جعلت فداك، والله إني لاقول لك هذا ولو جاءني بيت ملان دراهم ما فعلت.[5]
آیا من به ناصب زن یعنی دختر بدهم؟ خیر. هیچ ارزشی ندارد، به خدا قسم الان که اینگونه میگویم انگار میخواهم مسئله شرعی یاد بگیرم، اگر در یک اتاق پر از میلیونها درهم باشد به او دختر نمیدهم و اینکه سؤال میکنم، از مسئله شرعی سؤال میکنم.
روایت اول این بود که از ناصبی دختر بگیریم و روایت دوم این است که به ناصبی دختر بدهیم.
3- باب 10 حدیث 4 سند مشکلی ندارد.
[ ٢٦٣٢٠ ] ٤ ـ وعنه ، عن أحمد ، عن ابن فضال ، عن علي بن يعقوب ، عن مروان بن مسلم ، عن الحسين بن موسى الحناط ، عن الفضيل بن يسار قال : قلت لابي عبدالله عليهالسلام: إن لامرأتي اختا عارفة على رأينا، وليس على رأينا بالبصرة إلا قليل، فازوّجها ممن لا يرى رأيها؟ قال: لا، ولا نعمة إن الله عزّ وجلّ يقول:﴿فلا ترجعوهن إلى الكفار لاهن حل لهم ولا هم يحلون لهن﴾ [6]
خواهر زنم، عارفة علی رأینا (تعبیر کنایی یعنی 12 امامی) است و در بصره زندگی میکرده و در آنجا 12 امامی خیلی کم و در حد ضرورت هستند و من آیا میتوانم او را به کسی که 12 امامی نیست شوهر دهم؟ خیر، هیچ نعمتی هم در اینجا نیست.
4- [ ٢٦٣٢١ ] ٥ ـ وعن حميد بن زياد ، عن الحسن بن محمد ، عن غير واحد، عن أبان بن عثمان، عن الفضيل بن يسار قال: سألت أبا عبدالله عليهالسلام عن نكاح الناصب فقال: لا، والله ما يحل، قال فضيل: ثم سألته مرة اخرى فقلت: جعلت فداك، ما تقول في نكاحهم؟ قال: والمرأة عارفة؟ قلت: عارفة، قال: إن العرافة لا توضع إلا عند عارف.[7]
مرد ناصبی باشد و میخواهد زن شیعه (12 امامی) بگیرد، زن شیعه فقط باید با امامی ازدواج کند.
5- باب 10 حدیث 15 سند مشکلی ندارد.
[ ٢٦٣٣١ ] ١٥ ـ محمد بن الحسن بإسناده عن علي بن الحسن بن فضال ، عن محمد بن عليّ ، عن أبي جميلة ، عن سندي ، عن الفضيل بن يسار قال : سألت أبا جعفر عليهالسلام عن المرأة العارفة ، هل ازوجها الناصب؟ قال : لا ، لان الناصب كافر ، الحديث.[8]
آیا زن امامی را به ناصبی بدهم؟ خیر.
6- [ ٢٦٣٣٢ ] ١٦ ـ وعنه ، عن أحمد بن الحسن ، عن أبيه ، عن علي بن الحسن بن رباط ، عن ابن اذينة ، عن فضيل بن يسار ، عن أبي عبدالله عليهالسلام قال : ذكر النصاب ، فقال : لا تناكحهم ولا تأكل ذبيحتهم ولا تسكن معهم.[9]
نه با آنها (ناصبی) ازدواج و مناکحه طرفینی نداشته باش گوشت آنها را نخور و با آنها در یک جا زندگی نکن.
پس، از مجموع این روایات استفاده میکنیم که ازدواج با ناصبی جایز نیست.
سؤال: چرا ازدواج با غالی جایز نیست؟ غالی هم به اعتبار اینکه اگر معتقد به الوهیت اهل بیت (علیهم السلام) شود، سر از کفر در میآورد و کافر هم حکمش معلوم است. پس ازدواج مرد مسلمان با زن ناصبیه و غالیه جایز نیست و به طریق اولی ازدواج مرد ناصبی و غالی با زن مؤمنه هم جایز نیست.
ازدواج با سنی و یا به تعبیر دیگر مخالف
1- کسی که قائل به کفر مخالفین و نجاست آنها باشد.
2- کسی که قائل به کفر مخالفین و نجاست آنها نباشد.
مگر داریم کسی که قائل به کفر مخالفین و نجاست آنها باشد؟ بله. مرحوم صاحب جواهر میفرمایند اینها کافر و نجس هستند. بنابراین زن مؤمنه نمیتواند با سنی (به اعتبار کفرشان) ازدواج کند..
ازدواج زن مؤمنه با مرد سنی در نزد کسانی که قائل به کفر آنها نیستند، یعنی روال مشهوری که میگویند اینها مسلمان هستند.
المقام الرابع: في مناكحة المخالف: والكلام يقع فيه في أمور:
الأول: في نكاح المؤمن للمرأة المخالفة.
الثاني: في العكس، أي: نكاح المخالف للمرأة المؤمنة.
الثالث: في مناكحة الناصبي ومن بحكمه.
أما الأول فقد ذكر صاحب الجواهر أنه لا خلاف في جوازه، كما اعترف به في كشف اللثام، بل قال: لم يحك أحد هنا الخلاف في ذلك عمّن علم أنّ مذهبه كفر المخالفين ونجاستهم، كالمرتضى وابن إدريس وغيرهما، نعم ربما حكي عن سلاّر عدم جواز ذلك، ولم نتحققه إذ المحكي عنه أنه إنما منع من المعانِدة وهي المناصبة التي ستعرف كفرها.[10]
مرحوم صاحب جواهر میفرمایند لاخلاف فی جوازه، ازدواج زن امامی با مرد سنی جایز است. کما اعترف به فی کشف اللثام و غیره، کاشف اللثام و دیگران هم گفتند لاخلاف فی جوازه.
مرحوم صاحب جواهر یک استدراک میکنند و میفرمایند ربما حکی عن سلار عدم جواز ذلک و لم نتحققه إذا المحکی عنه أنه إنما منع من المعانده و هی ناصبه التی ستعرف کفرها، سلار هم گفته ازدواج زن شیعه امامی با مرد سنی جایز نیست و درست به این نرسیدیم که سلار این را گفته باشد، آنچه که برای ما نقل شده این است که سلار گفته با معانده نمیشود ازدواج کرد و معانده، ناصبه و کافر است. ازدواج زن مسلمان با مرد کافر هم جایز نیست.
مرحوم صاحب جواهر فرمایش سلار را اینگونه حل کرده و میفرمایند و نعم حكى غير واحد هنا الشهرة على عدم جواز نكاح المؤمنة المخالف، بعضی از آقایان میگویند شهرت داریم که زن امامی نباید با مرد سنی ازدواج کند.
بل في الرياض عن الخلاف والمبسوط والسرائر وسلار والغنية الإجماع عليه، آقایان میفرمایند اجماع داریم که زن امامی نمیتواند همسر مرد سنی شود. مرحوم صاحب جواهر میفرمایند وهو الحجة للمانع بعد النصوص المستفيضة، حجت مانع این است بعد از نصوصی که مستفیض است. یکی از این نصوص این است که هر سنی را باید در حکم ناصبی حکم کنیم.